-
فواره کلام و تصویر / صابر امیدوار
سهشنبه 12 دی 1391 20:17
نگاهی به مجلس خوانی در هرمزگان روزهای 20 تا 22 اسفندماه ، شهر بندرعباس شاهد جشنواره برگزاری تئاتر بود. این جشنواره با نام مجلس خوانی بودن یا نبودن اتفاق تازه ای است که گزارش آن را در زیر می خوانید: انجمن نمایش بندرعباس مراسم مجلس خوانی بودن یا نبودن را برگزار کرد. این مجلس خوانی که با عنوان مونولوگ اولین دوره خود را...
-
[داستان] تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
سهشنبه 12 دی 1391 20:11
::علی اخگر … کار پنجره ها که یک سره شد، گرمی سیگار دست ام را سوزاند. نگاه کردم دیدم که من چه قدر دور از خودم شده بودم و داشتم توی حواس خودم پرت می شدم به دورها، به آن دورها و همه چیز داشت ـ همه چیز دارد. مثل فیلم های توی سینما از جلو چشم هام رژه می رود… چشم چشم می کنم که توی اتاق سوراخ سنبه ی دیگری نمانده باشد. این...
-
طبقه همکف
سهشنبه 12 دی 1391 20:08
:: سیما نهنگ یوریک کریم مسیحی، طراحی که گاهی نقد هم مینویسد در سال 1382 کتاب اولش را با نام طبقه همکف با همکاری نشر قصه روانه بازار کتاب کرد. این مجموعه که شامل 10 داستان کوتاه است نگاهی تازه به وضعیت آدمها در جامعه دارد. کتاب کریم مسیحی به نسبت آثار ارائه شده در زمینه داستان کوتاه در این سالها کاری متفاوت محسوب...
-
انسان و آفرینش
سهشنبه 12 دی 1391 20:05
:: گردآورنده: محسن زهتابی در دو مقاله قبل از لزوم دانستن اساطیر و شرح داستان ها و روایات که برشی بود تنها از آفرینش بشری در اساطیر ایران خواندیم اما به دلیل وسعت این مطلب رشته خواندن ها به مقاله سوم کشیده شد که ادامه و توضیح دوران های پادشاهی بود تا آنجا گفته شد که منوچهر به پادشاهی رسید و فریدون نیای او به جهان باقی...
-
بودن یا نبودن، مسئله این نیست
سهشنبه 12 دی 1391 20:03
نگاهی سریع و شتابان به نمایشنامه 71+1 کاری از وحید رضا زارع مهرجردی :: محمد نریمانی نمایشنامه و اجرای کار 71+1 اثر یکی از جوانان عرصه فعال تئاتر این منطقه، یکی از عمده کارهای به نمایش گذاشته و عمومی یی بود که با نام «مونولوگ» در تاریخ 21 اسفند ماه در محل فرهنگسرای شهید آوینی برگزار گردید. جشنواره یا«مجلس خوانی...
-
ناخدای کلمات / گفتگو با نجف دریابندری
سهشنبه 12 دی 1391 20:00
سکاندار واژه ها و مرد سمبوسه و ادبیات :: ابراهیم پشتکوهی نجف دریابندری آخرین روزهای سال82 و روزهای نخستین سال 83 را در بندرعباس بودند. دریابندری جزیی از تاریخ ترجمه و عجین شده با هنر و ادبیات این مملکت است. هیچ کس نمی توان نقش ارزشمند وی را در حرکت هنر این سامان نادیده بگیرد. مردی که در واقع ترجمه های او یک اتفاق در...
-
سه شعر از محمد علی شاکر
سهشنبه 12 دی 1391 19:55
1 تو باید بگویی تو باید حرف بزنی با لب هایی که ما می گوییم این ماه از آن تو بود/ اگر می افتادی روی آب اگر خواب های ما را روشن نمی کردی ماهِ خواب های آشفته ی دنیا کنار صدای مبهم از لرزه ی طناب : ـ طِ طِ طِ طناب نمی دانی چقدر منتظر مانده ام از مرداد از تیر که می آید و طناب / طِ طِ طِ طناب تو باید بگویی قبل از اینکه...
-
سه شعر از پویا عزیزی
سهشنبه 12 دی 1391 19:54
1 سکته ای اتمی کرد من وقتی از چشم های تو می افتاد پس دود از کجات بلند می شد؟ سکته کوتاه می آمد در کجام؟ که سکته می دهم از دو سمت مخروطی دود مطرودی که از سمتِ جنگِ روانی ی چشم های تو ـ بٌمبی اتمی بودم! ـ در این فضای کره ای ـ مخروطی ی تو بمبی که همزادِ چشم های تو بود سکته می دهم منفجر کردن اش به شکل های مختلفی قارچ می...
-
سه شعر از موسی بندری
سهشنبه 12 دی 1391 19:54
از مجموعه آماده چاپ «چهارشنبه ها را که سوخته کرد» 1 خوب که توجه کنید اینجا بندرعباس است برف نمی بارد تا جایی که نمیبارد هم نمی بارد و بارد همین نقیصه من به تو می رسم سلام خوب من بوخ نزن زن خوابیده کنار ن… همینطور یواش که بگویی بیایم؟ نه البته با این علامت سوال باید از اینجا برویم به بندر عباس را جایی پیدا کنیم صحرای...
-
داماهی - شماره 11-12
سهشنبه 12 دی 1391 19:48
-
گپ هورخش
سهشنبه 12 دی 1391 19:43
:: ابراهیم پشت کوهی این محرم و صفر است که زنده مانده است . با احترام به حر بن یزید ریاحی قهرمان خاکستری این تراژدی رویایی سالها دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد اگر در معنی این بیت غور کنیم و مقصود حافظ را از غزل یاد شده به زعمی استخراج کنیم به این نتیجه می رسیم که جام جمی که شیخ از آن...
-
اتللو / هادی کیکاووسی
سهشنبه 12 دی 1391 19:36
اسمش را گذاشته بودم اتللو. البته نه از آن اول. آن اولی که تازه آمدند به این محل به او می گفتیم بگو ماشاالله. این را هم به خاطر چشمهایش می گفتیم که درست مثل همان چشمهایی بود که پشت تانکر نفتی محلمان کشیده شده بود و زیرش نوشته بود بگو ماشاالله. روی نقطه اش هم آب سیاهی شره کرده بود که می شد نگو ماشاالله. ما خیلی وقتها پس...
-
یوسف و زلیخا که من باشم
سهشنبه 12 دی 1391 19:34
:: اکرم خوشوقت من با نویسنده خویشاوند این داستان خویشاوندم و ثبت احوال نام زلیخا را از تاریخ چاپ با رشوه این داستان را در این مجله به نام ناتاشا یا ام الکتایون تغییر پذیر می داند . پس زلیخا به ام الکتا تغییر پذیر باشد . بعد از این اتفاق دیگر در را به رویش باز نکردم و البته سقف هم از 6 گز جابجا شده بود. هر کاری هم می...
-
سه شعر از موسی بندری
سهشنبه 12 دی 1391 19:31
من این روزها که شعرم می آید من! این روزها که شعرم می آید این کشتی نمی گذارد هی کانتینر خالی می کند روی دلم هی کانتینر خالی می کند روی چشمم هی کانتینر خالی می کند روی کلماتم من این روزها که دارم دور این دایره می گردم می روم بالا روی بالا راه می روم بالا را بر می دارم تا بگذارم زیر پایم دست دراز کنم بردارم همین شعر که...
-
آفرینش انسان در ایران باستان
سهشنبه 12 دی 1391 19:30
:: محسن زهتابی ... در مقاله قبلی از لزوم دانستن اسطوره ها گفته شد تا شروع حرکت انسانی و اینک... ... از هوشنگ در اوستا نیز یاد می گردد. زامیادیشت یاکیان یشت بند 26، کرده چهارم: فری که دیرزمانی از آن هوشنگ پیشدادی بود. چنان که بر هفت کشور شهریاری کرد و بر دیوان و مردمان "دُرُوند" و جاودان و پریان و کوی های...
-
پنج شعر از رضا عابدینی
سهشنبه 12 دی 1391 19:22
1 عبور از تماشا شب به تماشا و خواب های تو به تمنا مرگ انتظاری است از تماشا گذشته و آمدن دوبارهی انتظار عبور مرا آسان می کند تا وقتی که عبور تماشا شود انتظار مرگ را تا خیر دوباره آمدنِ گذشته می شود 2 گاه به گاه با خود می برمت چهل پنجره چهل درگاه گاه به گاه می خواندم به خویش وقتی که بی گاه می شوم بر پاشنه 3 قابیل را...
-
سه شعر از افشین کریمی فرد
سهشنبه 12 دی 1391 19:21
ناکجا که من ذره ذره گذشتم که گورهای زیادی را برای رسیدن به گورستان سرم را می خاراند خوابم در من همه چیز را به خارش درونم رهانیدم که رها شده بودم اسارت های ناخود خواسته خستگی بود قلب من در من سوراخی بود عظیم سوراخی به بی کجا جایی در کجایی که نا کجا بودم از این پیش تر ها که ادامه واهی واهی در آسمان، نه راهی که گذشتنم...
-
اجغ وجغی آدم ها ، اجغ وجغی شهر ، اجغ وجغی معماری / محمد عسگر آقا
جمعه 8 دی 1391 15:38
رولان بارت می نویسد: جامعه بورژوازی (سرمایه سالاری) برای پرده پوشی معایب خود ، دردهای «جزئی » بنیادهای طبقاتی را اعتراف می کند. این اعتراف نوعی مایه کوبی است در برابر یک بیماری وخیم. اسطوره با همهی گمراهی های خود به نوعی در سازندگی جهان موثر است. اما اسطوره شناسی آگاهمان می کند که آدمی در جامعهی سرمایه سالاری در...
-
داماهی - شماره 10
جمعه 8 دی 1391 15:32
-
گپ هورخش
جمعه 8 دی 1391 15:30
هر چند مفلسم اما نپذیرم عقیق خرد کان عقیق نادر ارزانم آرزوست داماهی یک ساله شد. یک سال از انتشار نخستین شماره داماهی گذشت. در یک سال گذشته با همه تنگناها و مشکلات با عشق به ارائهی نشریه ای فرهنگی ، هنری که جای خالی آن در هرمزگان به شدت احساس میشد از حرکت نایستادیم. حالا اگر کاهلی هم بوده که مسلماً بوده با این نیت می...
-
حکایت های داماهی ، نه دامایی
جمعه 8 دی 1391 15:27
یا آمال احوال عارفان اما داماهی در شماره یک و دویی که در پیش روی شماست با همه سختیها سخن می گوید. لازم است پیرامون نام داماهی اشاره ای بکنم چرا که این سوال برای خیلی ها باقی مانده که داماهی یعنی چه؟ و دوستی هم البته به گمانش که نام صحیح داماهی «دامایی» هست اما اشاره نکرده است که چرا؟ با این همه داماهی موجود اسطوره ای...
-
هویت زبان در اسفار کاتبان / ابراهیم پشت کوهی
جمعه 8 دی 1391 15:26
چنین تصور کن که مردمانی در یک مسکن زیرزمینی شبیه به غار مقیم اند که مدخل آن در سراسر جبهه ی غار رو به روشنایی است. این مردم از آغاز طفولیت در این مکان بوده اند پا و گردن آنان با زنجیر بسته شده به طوری که از جای خود نمی توانند حرکت کنند. چرا که زنجیر نمی گذارد حتا سرشان را به عقب برگردانند. پشت سرشان نور آتشی که بر...
-
کلاغ / ساسان ناطق
جمعه 8 دی 1391 15:25
یکی دو روز اول هر چی گنجشک و کبوتر بود فراری دادند. همیشه دومین صدایی که بعد از بیداری می شنیدی صدای گنجشکها و کبوترها بود که می نشستند روی شاخه های درختهای جلوی آسایشگاه. شاید اولین گنجشک که بیدار می شد دومی را بیدار می کرد و او سومی را و الی آخر که آنچنان جیک جیکی راه می انداختند. یک جورهایی هم صدایشان لذتبخش بود....
-
آفرینش و تاریخ انسان در ایران باستان
جمعه 8 دی 1391 15:24
گردآوری: محسن زهتابی بشریت در آغاز پیدایش، قادر به احساس لایتناهی و بی کران بوده ولی امکان یافتن واژگانی را که نمایانگر این احساس باشد را نداشته است. پس از ابزار اندک بیانی استفاده کرده وهنر رمز گرایی خود جوشی درونی را به وجود آورده که امروز مبنای هرگونه دانش اساطیری و اسطوره شناسی به شمار می رود. اما اسطوره چیست؟...
-
گو و واگو
جمعه 8 دی 1391 15:23
حسن مرتجای شاعر که هم اکنون ساکن شهر سیرجان (استان کرمان) است را هر آنکه با شعر درگیر است می شناسد. او که خود را با سیزده هزار رگ به بندر و دریا و هر آنچه بوی گرم زندگی می دهد متعلق می داند. بعد از پنجمین جشن شعر و قصه ،دل تنگی های خود را به دست نامهای فرستاده است و خواسته که با شاعران این دیار درمیانش بگذارد. شاید...
-
با کمالِ تاسف درگذشتِ سامویل بکت را تسلیت میگویم
جمعه 8 دی 1391 15:21
نوشته ی زیر به نوعی واگویه با سامویل بکتِ نمایش نامه نویس و خالق «در انتظار بکت است» که به عنوان برترین نمایشنامه قرن بیستم برگزیده شد. در لابه لای این تک گویی زندگی بکت به تصویر کشیده می شود. نویسنده این مطلب کیوان طهماسبی است که از ایشان سپاسگزاری می کنیم. پینتر از بکت دربارهی ساختار آثارش میپرسد و او در جواب...
-
عروسی خون / مجید سرنی زاده
جمعه 8 دی 1391 15:15
بررسی نمایشنامه عروسی خون نوشتهی : فدریکو گارسیا لورکا برگردان : احمد شاملو [بخش اول] نمایشنامه با حضور دو شخصیت شروع می شود و معرفی گذشته آنها، گذشته نحس و شوم و غم انگیز یک مادر و پسر. دنیای نمایش در سکوت و سکون به سر می برد و همه چیز در جای خودش قرار دارد. از گذشته ای پر از خون ریزی صحبت می شود که هنوز فراموش نشده...
-
زنی دراز در میان هیچ ایستاده و به جهان می نگرد
جمعه 8 دی 1391 15:14
نگاه به نقاشی های احمد کارگران ابراهیم پشتکوهی اینکه ما از هنر امروز چه می خواهیم و اینکه امروز هنر به ما چه می دهد با هم متفاوت است. که دریافت این تفاوتها خود هنر است. واژه هایی مانند «مصلح اجتماع» دیگر در این عصر برای هنر کاربردی ندارد. اگرچه در جامعهی کلان شهر مدرن یا بهتر است بگوییم هنوز مدرن نشدهی ما سایر نحله...
-
پاسخی درخور به آن همه حیرانی و این همه سکوت
جمعه 8 دی 1391 15:13
گفتگوی موسا بندری با عباس عبدی اولین بار به دقیقه در دفتر یکی از نشریه های محلی به هم معرفی شدیم. گفتیم نامتان برایم آشناست. و بعد هم مثل همه گفتیم البته به هم (مشتاق دیدار) مشتا که یعنی پرچین خار و خاشاک باشد مزرعه را رعایت می کند تور هم باشد صید دریا را. «ق» بود که اما با خود بردم بر سینه یا هر جای دیگر«ع» و «ش»...
-
شعر / بدریه حسن پوری
جمعه 8 دی 1391 15:08
«به برادرم خورشید و تمام رویاهای قشنگش که باد برد» قرار بود ساعت که زنگ زد آسمان کوتاهتر شود، برگردی من با مداد رنگی هایم یک درخت و گنجشک بکشم از تمام بعد از ظهرها به جمعه رسیدیم ساعت زنگ زد مدرسه ها تعطیل شد تو اما برنگشته ای. «غزاله» امروز اگر معلم بپرسد و نتوانم بگویم غزاله توی جنگلهای شمال دنبال چه می گشت؟ بدون...