ناصر در کارهای محلی حساس بود

:: حمید عوض زاده

 

در دوران کودکی رابطه نزدیکی با هم داشتیم.ناصرملودیکا می زد.بعد از مدتی یک ملودیکای دیگر هم تهیه کرد.یک ملودیکا را خودش فوت می کرد و ملودی می زد و دیگری را من فوت می کردم و او آکورد می گرفت. این بشر در آن زمان آکورد را می شناخت.

شعر می گفت ، نقاشی می کشید. یک طراحی داشت به نام پیرمرد خار کش که لای یکی از دفترهایش بود.من هر وقت می رفتم پیش ناصر اول می رفتم سراغ آن دفتر و آن طرح را نگاه می کردم.پیرمردی را کشیده بود با پشته ای از خار بر دوش و در حال حرکت.هیچ وقت فراموش نمی کنم یک آزمایشگاه خانگی داشت که در آن میکروسکپی داشت و کلکسیونهای مختلفی از برگها ، سنگها و ...


دل مشغولی های خاص خودش را داشت.طبع بسیار لطیفی داشت.شوخ و خونگرم بود.

سال 62 یک فراخوان از امور تربیتی به مدارس دادند که یک سری از دانش آموزان را برای تست موسیقی و آموزش آن انتخاب کنند. از بین آن همه 25 نفر را پس از تست انتخاب کردند که آن 25 نفر هنوز در موسیقی هرمزگان تاثیر گذارند.آقایان ملاح،سفاری،لک زایی،شاهی،حسین گردین،رحمانیان،هرمزی،موسی کمالی و ...

یکی دو روز بعد کلاسهای تئوری شروع شد.نزد مرحوم روضه خوان و آقای توحدی.بدون طی کردن این کلاس ها به ما اجازه دست زدن با ساز نمی دادند.خیلی ها خسته شدند و این دوره را ادامه ندادند که یکی هم ناصر بود.البته او کار خودش را می کرد .

بعد از پایان تئوری ساز بندی ها شروع شد و آقای توحدی و مرحوم روضه خوان به نسبت فیزیک بدنی بچه ها برای آنها ساز انتخاب کردند که برای من ترومپت انتخاب شد.

بعد از کار کردن ما برای مسابقات کشوری اعزام شدیم و با آن گروه از سال 63 تا 68 هر سال در کشور مقام اول را کسب کردیم.

مرحوم روضه خوان سلفز بسیار خوبی داشت.یک کاری را که می شنید به سرعت می توانست نتش را بنوسید و به تمام سازها انتقال دهد.ما  مارش هزار دستان را می زدیم، یک ساز در بین حدود سی ساز اشتباها یک نت را مثلا  فا دیز را بکار گرفت ، آقای روضه خوان سریع متوجه می شد و  می گفت: آقای فلانی ، فا دیز !

آقای روضه خوان این چنین تبحری داشت.گوشش تمام صداها را تفکیک می کرد.

 ***

با کم رنگ شدن  فعالیت های تربیتی در مدارس و عوض شدن سیستم آموزشی ، آموزش و پرورش ضربه بزرگی به پرورش فرهنگی و هنری دانش آموزان زد.و دیگر این آموزشها ادامه پیدا نکند.

 ناصر یک هو عوض شد.من فکر می کنم یک چیزهایی به او الهام شد.عمیقا در عرفان فرو رفته بود.دیدش نسبت به زندگی ، دنیا و مردم عوض شده بود.

این حال و هوا منجر شد به ساخت قطعاتی مثل محمد جان ، انسان غافلن و ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد