مروری بر فیلم های هشت میلیمتری بنی هاشمی

:: منصور نعیمی

 

سیدحسن بنی هاشمی فارغ التحصیل مدرسه عالی سینما و تلویزیون است در رشته کارگردانی فیلم. به هنگارم هنرجویی، نخستین تجربه های فیلمسازی خویش را با دوربین هشت میلیمتری که دارای محدودیت های بسیاری بود به لحاظ صدا و تدوین و قطع کوچک فیلم- آغاز کرد. وی در جرگه ی کسانی بود که سینمای آزاد ایران را پی نهادند و توانایی خویش را در کارکرد دوربین هشت به اثبات رساندند.

حدود سی و پنج سال پیش (1348)، بنی هاشمی در اوان دانشجویی، فیلم « موج » را می سازد که در واقع نخستین تجربه او به شمار می آید. «موج» با لحنی اساطیری، چهره بندرعباس را به تصویر می کشد و مورد توجه اهالی سینمای تجربی ایران قرار می گیرد. حسن در این رهگذر به دنبال شیوه بیانی بود تا احساسات درونی خویش را در قالب سینما به دیگران بنمایاند. وی با امکانات و تکنیک های دوربین هشت، دست و پنجه نرم می کند. «موج» از پرداخت مطلوبی برخوردار نبود و به صورتی استعاره ای و فشرده، حالت آدم ها را بیان می کرد.

دومین محک تجربه را با فیلم « هجرت » براساس قصه ای از ابراهیم منصفی (رامی) به اسم « زیارت » پشت سر می نهد و سال ها بعد، خود از ساختن « هجرت » پشیمان می شود . چنانچه در سال 1352 در جشنواره فیلم های هشت میلیمتری اهواز، بیان داشت که : ( بعد از دوسال به تماشای هجرت می نشینم، می بینم که کارم ضعیف است. دوست داشتم فیلم « هجرت » را حالا دوباره از نو بسازم و خوب می دانم که برای کار دوم یا سوم من انتخاب خوبی نبوده است ) به هر حال « هجرت » موردتوجه منتقدان و فیلمسازان قرار می گیرد و در جشنواره های متعدد ، جوایزی را نصیب بنی هاشمی می کند و او را به عنوان فیلمسازی جوان و خلاق بر سر زبان ها می اندازد.

« هجرت » روایتی است از دل کندن و گسستن. مادر در کنار دیوار زیارت جان می سپارد و « مدو » تنها می ماند و به امامزاده پناه می برد. انتخاب قصه و فضای بکر به لحاظ تصویری ، حضور چند بازیگر بومی و در نهایت فیلمبرداری خوب بنی هاشمی از ویژگی های هجرت است.

حسن بنی هاشمی، جوان و شتابان در تداوم « موج » و « هجرت » به سراغ قصه ای دیگر می رود و با آگاهی و تسلط بیشتر بر ابزار و آدمها، فیلم هشت میلیمتری « کالنگ هایم را دوست دارم » را می سازد . بازی خوب و راحت ابراهیم و جلال منصفی از نقاط قوت و درخشان این فیلم به شمار می آید. یکی از جذاب ترین صحنه های فیلم « کالنگ ... » آنجاست که پسر (جلال منصفی ) با صدای بوق کشتی، کالنگ ( صدف ) ها را از ترس پنهان می کند. صدف هایی که در روزهای کودکی به بند کشیده شده، چون فریاد کودکی است که از دامان مادر رها می شود.

« کالنگ هایم ... » نشانگر توانایی بنی هاشمی و منصفی ها بود که توانست در آن سالها در فستیوال های متعدد داخلی و خارجی، ارمغان هایی را برای فیلمسازی آماتور کشورمان به همراه داشته باشد.

قریب شش ماه پس از خلق « کالنگ هایم ... » فیلم هشت میلیمتری « ایزد خواست » را در حوالی شیراز می سازد، که تجربه چندان مساعدی را به دنبال نداشت. حسن بنی هاشمی در « ایزد خواست » در فضایی میان درام و مستند معلق می ماند. او نمی تواند مانند موج و هجرت و کالنگ هایم، با  آدمها و فضای « ایزد خواست » رابطه ای ملموس برقرار کند. شاید این فضای ایزد خواست باشد که سد راه حسن می شود. ( آشنایی عمیق بنی هاشمی به زادگاهش ، همراه با راستی و صمیمیت سرشار، موجب می شود تا زاد و توشی پربار از یک فرهنگ تکامل یافته به همراه فیلم هایش عرضه کند )

فیلمساز جوان بندرعباسی، با پختگی و کوله باری از تجربه، بار دیگر با دوربین هشت میلیمتری خود، روانه ی زادگاهش می شود و « برکه خشک » را می سازد. فیلم ، ماجرای جوانی است که از یک سفر دریایی برمی گردد و در این هنگام، بودنش در بندر را به یاد می آورد. خاطرات برکه های پر آب که محور عاطفی داستان است. وقتی به ساحل می رسد، شهر خود بندر را صدا می زند، سکوت برکه های خشک و بی آب ، صدای جوان را جواب می گوید.

 « برکه خشک » نیز از تصویرهای زیبا وحساب شده برخوردار است. بازی روان و چشم گیر (رامی ) و ( حبیب زاده ) و ترانه دلنشین پایانی فیلم که کار رامی است از دیگر ویژگی های « برکه خشک » قلمداد می شوند. چنانچه نماهای فیلم کوتاه تر بریده می شد، ریتم و تمپوی آن تندتر می گردید . اما خود بنی هاشمی بر این باور بود که : ( من قسمت موتور لنج را دوست دارم و صد در صد کندی و یکنواختی را که می خواستم سازنده ی فضای این سفر طولانی باشد، به دست آورده ام، به همراه موسیقی یکنواخت و خواب آور صدای موتور لنج )

فیلم هشت میلیمتری دیگری را که بنی هاشمی در پی « برکه خشک » کار کرد « نهنگ » است. بازهم جنوب ایران و آدمهایش. درست در اوج گرمای مرداد ماه بندرعباس، فیلمساز پرشور این دیار، فیلمبرداری کارش را انجام می دهد و « نهنگ » را به سرانجام می رساند. این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از شرف الدین حسینی، شکل می گیرد. ابتدا قصه ای بلند می شود. حسن آن را جمع و جور می کند و کار را کوتاهتر می سازد. « نهنگ » بیانی درست و راحت تر از کارهای پیشین دارد. مشکل صدا نیز که در مجموع گریبانگیر فیلمسازان هشت بود، در این فیلم برطرف شد. مسئله ی ناسینک بودن صدا و تصویر و همچنین کیفیت ضبط و صداگذاری فیلم های هشت به طور کلی دچار ایراد بود که به تدریج این نقیصه از میان برداشته شد. و « نهنگ » کیفیت سمعی بهتری از این خوان تکنولوژی ( نصیب اش ) گردید. « نهنگ » نیز رفتن و گسستن داشت و سیاقی برای کارهای حسن بنی هاشمی.

و نیز آخر ، فیلم «واهمه» را نیز در قالب هشت میلیمتر می سازد. واهمه این بار به اوج می رسد و حکومت وقت پهلوی را دچار آسیب می سازد. هر چند که « واهمه » در جشن و هنر شیراز به نمایش درآمد و بنی هاشمی به عنوان انکارناپذیر فیلمسازی موفق، مورد تمجید قرار گرفت، اما در پایان رویداد، تنها نسخه « واهمه » توسط ساواک منهدم می شود.

« واهمه » ترس و گریزو ستیز آدمیان بود که از سوی قداره بندان حکومتی دست به گریبان بودند. این فیلم نیز در فضای مأنوس و مألوف بندرعباس به تصویر کشیده شده بود.

سید حسن بنی هاشمی سینمای آماتور و تجربی را به خوبی و سربلندی پشت سر نهاده و از مدرسه عالی سینما و تلویزیون مدرک کارگردانی فیلم را اخذ می کند و به ساخت فیلم های 16 و 35 میلیمتری مبادرت می ورزد. وی فیلمبردار موفقی نیز هست و عمده کارهایش را خود فبلمبرداری کرده است .

پرونده فیلمسازی بنی هاشمی، بسیار روشن و درخشان مانده و تصویرهای آن سندی گویا هستند از دهه چهل و پنجاه بندرعباس. جا دارد تا مجموعه آثار بنی هاشمی در آرشیو فیلم کشور محفوظ بماند.

با آرزوی تندرستی و بهبودی و بازگشت دوباره حسن به عرصه فیلمسازی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد