یا لطیف ...
چشمان نافذش نخستین تأثیر را بر من گذاشت و مرا متقاعد کرد که حسن بنی هاشمی همه چیز را با دقت زیرنظر دارد و می تواند یک خرده گیر دانا باشد.
در طول چند هفته ای، در مهرماه 1350 و به بهانه جشنواره ی سوم سینمای آزاد در تهران بودند بیشترین جوشش من با او بود و کمترین عنادم نیز با دلسوختگی و نگاه انسانیش.
حسن بنی هاشمی درست در آستانه ی عبور از دروازه ای که بی هیچ تردید او را در زمره ی بزرگان با صلابت و پایدار و متوازن سینمای ایران قرار می داد، مسیر دیگر را برگزید و برای کسانی که چون من که او و قابلیت های رشک برانگیزش را می شناختند؛ حسرتی عمیق به وجود آورد.
حال سال هاست که من همسفر افسوسی بزرگ برای حسن بنی هاشمی و دو نام دیگر هستم که یکی شان در سانحه ای جان باخته و دیگری به دور از سینما و در فرانسه زندگی را سپری می کند.