بنی هاشمی ، سینماگری منزوی

:: علی رضایی

 

... کسی که علاقمند کار سینماست طبیعتاً مراحل تدریجی دریافتن دانش های سینمایی را خواهد پذیرفت. هیچکس بدون آگاهی از اصول اولیه سینما نمی تواند فیلمساز بشود رسیدن به این مرحله پژوهشگری بسیار می خواهد. (1)

حسن بنی هاشمی با این نگاه روشن وادی سینما را می پیماید و با زبانی ساده اما با ژرف اندیشی آن را ادامه می دهد.

نام حسن بنی هاشمی با نام سینمای آزاد که در اواخر دهه چهل شکل گرفته همراه است.

جوانی که شیفته سینما است و برای نخستین بار به نام فیلمساز هرمزگانی می درخشد و یکی از اعضای مؤثر گروهی است که بعدهابه یک چهره نام آشنای سینمای این سرزمین می شوند.

کیانوش عیاری، ابراهیم حقیقی، عبداله باکیده، مجید قاری زاده، مهدی صباغ زاده، عباس کیارستمی، حسن بنی هاشمی و ...

ادامه مطلب ...

با بنی هاشمی و سه اثر سینمای آزاد ی او

:: محمد سعید محصصی

 

با «سینمای آزاد» همراه شد با آن بالید و پیش از آنکه همچون عده ای از دوستان حلقه ی «سینمای آزاد» راه ناهموار گشته سینمای حرفه ای ایران را ،همچون کیانوش عیاری، محمدعلی سجادی، عبدالله باکیده وهموار کند، راهی دیگر اختیار کرد و سر آخر در غربت مأوا گرفت.فرزند جنوب بود و آن سامان را نه تنها خوب می شناخت،که فیلم هایش در فضای آن دیار،تنفس می کرد.آدمهایش چهره هایی سوخته داشتند و در چشم اندازهای تفتیده و باز جنوب ،در کنار دریا و یا در کنار آب انبار و بادگیر،حرف ها و سخن هایی از جنس همان اقلیم داشتند فیلم هایش آدم را به یاد ادبیات پرخون ، شکوهمند و  صمیمی جنوب می انداخت و به دنیای احمد محمود،امین فقیری ومی برد.با این همه حجب و حیایی در فیلم های او بود ،که در برخی نمونه های ادبی کمتر کمتر می دیدیم. 

ادامه مطلب ...

آرامش در حضور دیگران

 :: حسن بنی هاشمی


آرامش در حضور دیگران نشانه جست و جویی شجاعانه برای گشودن افقی گسترده و اندیشمندانه در زمینه سینمای این کشور است. تفاوت این فیلم با دیگر محصولات جدید سینمای خوب ایران در انتخاب فضای پوشیده و تاریکی است که جنون پنهانی و آرام آدمهای طبقه متوسط و مرگ خاموش آدمهای پوسیده این جامعه را فاش می سازد. زوال آرزوهایی که روزگاری هر انسان معنای زندگی خود و زیستن دیگران را در آن می یافت.

سقوط ارواح نیمه هوشیاری که می توانستند دست بلند مردم افتاده و دهان پر فریاد مردم خاموش باشند و حالا همه گرفتار بیماری درمان ناپذیر تنهایی و کسالت و بودن پوچ و بی التفات خود هستند.


ادامه مطلب ...

وقتی که من گرسنه بودم / تو زندگانیت را می بخشیدی

:: حسین احمدی نسب

 

 حسن بنی هاشمی عزیز،  یک آقایی هست بنام  رحمتی، اهل داستان  و شعر و دونده است.  می دود اما، خسته نمی شود. چون جوان است.  تازگی ها دستش به « ما » رسیده است. پنداری دیواری کوتاه تر از ما ندیده است ! خدا رحم کند. یک بار من را دعوت کرد تا به بندر عباس بروم و در باره ی جایگاه کمپوزیسیون در تئاتر و نقاشی حرف بزنم ... لقمه ای گنده تر از این نمی شد...

راستش ترسیدم و نرفتم... بهانه آوردم که کار من « عملی » است. تئاتر در صحنه کار می کنم و نقاشی در پستوی خانه. و تلاش می کنم در این میدان این مسئله را که بسیار هم مهم است اندازه ی بضاعتم رعایت بکنم و می کنم.


ادامه مطلب ...

صحنه مکان ساختن رویاهای بشری است

گفتگو با دکتر علی رفیعی


:: ابراهیم پشت کوهی

 

علی رفیعی در سال 1338 به عنوان یک فوتبالیست بورسیه گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته تربیت بدنی به فرانسه سفر کرد. اما 15 سال بعد به عنوان استادیار دانشگاه تئاتر به ایران آمد. به ریاست تئاترشهر انتخاب گردید و به یکی از مطرح ترین چهره های تئاتر این مملکت شد.

علی رفیعی هر چند به نسبت این سالها بسیار کم کار بوده است اما در بین همین آثار اندک او کارهایی وجود دارند که جزو بزرگترین و درخشان ترین اجرای های تئاتر ایران محسوب می شوند.

رفیعی پس از بازی در چندین فیلم و سریال برای تلویزیون فرانسه و چندین سال دستیاری بزرگانی چون ژرژ ویلسون با کوله باری از تجربه و مدرک دکترای تئاتر و فوق لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه سوربن قدم به خاک ایران نهاد.

وقتی پای صحبت علی رفیعی می نشینی می بینی از وضعیت نظام تئاتری ایران در هر دو دوره نالان و ناراضی است. آدم های اهل فن سرکار نیستند و خلاصه هزار و یک مشکل که او را از شرایط موجود تئاتر خسته کرده است.


ادامه مطلب ...

شفافیت و روشنی بدن بازیگر

نگاهی اجمالی به سیر تفکر یرژی گروتوفسکی در روند تئاتر آزمایشگاهی

 

:: احمد آرام

 

گروتوفسکی بی‌همتاست. چرا؟ زیرا تا آنجا که من می‌دانم پس از استانسیلاوسکی در جهان هیچ کس ماهیت بازیگری، پدیده و معنی آن و ماهیت و علم فرایند‌های روانی ـ بدنی ـ هیجانی آن را، با چنین ژرفا و کمالی بررسی نکرده است.

پیتر بروک

چیزی که ذهن گروتوفسکی را به خود مشغول داشته بود، جوهره و انرژی پنهان در عضلات ناشناخته بازیگر بود و از این طریق بدن بازیگر با تماشاگر سخن گفت و اگر پیتر بروک با صراحت او را بی‌همتا می‌نامد، به دلیل تجارب علمی او در روند رشد بازیگر است. زمانی که او ضرورت ایجاد یک مرکز تحقیقاتی، در زمینه اعتلا بخشیدن به هنر تئاتر، را اعلام می‌دارد، می‌خواست شرایطی به وجود آورد که تمرکز مطلق روی کار توسط یک گروه کوچک تئاتری را به اثبات برساند. به همین منظور در سال 1359 گروه تئاتر تجربی سیار و بسیار موثر لهستان را با نام تئاتر آزمایشگاهی theater laboratory پی‌ریزی می‌کند و در سال 1966 اولین اجرای خارج از کشور خود را به روی صحنه می‌برد از همان زمان تاثیر ژرف و شگرفی در شخصیت‌های مختلف تئاتری نظیر پیتر بروک کارگردان و جروم رایبنز طراح رقص می‌گذارد.


ادامه مطلب ...

مقدمه ای بر شناخت نمایشنامه های مدرن ایرانی

:: بهزاد صدیقى

 

در میان انواع تئاتر که به شکل و شیوه ها و در ژانرهای مختلف اجرا می شود ، شاید نوع تئاتر مدرن بیشتر در نمایشنامه نویسی و کارگردانی تئاتر معاصر کشور ما طرفدار داشته باشد . گرایش به این نوع تئاتر از آنجا سرچشمه می گیرد که پدید آورندگان تئاتر (نمایشنامه نویس و کارگردان) کوشش می کنند تا تئاتر خود را با زبان متفاوت و ساختار تازه ای که با زمان معاصر سنخیت داشته باشد ، عرضه کنند. از این رو عنصر تفکر و اندیشمندی در ساختار آثار آنان نقش مهم و به سزایی دارد.


ادامه مطلب ...

پرچم فرشتگان در مداین به آب می رسد

در باب ضرورت داشتن تئاتر؛


::سیما نهنگ

 

جشن واره تئاتر در هرمزگان در حالی برگزار می شود که از یک سو می توان خوشحال بود که کارهایی که در این جشن واره قرار است به صحنه بروند قبلا به اجرای عمومی در آمدند ـ این اتفاق از آن جا که در سالهای گذشته کارهایی بودند که با پایان جشن واره با یک اجرا به کار خود پایان می دادند ـ میمون است. اما از سوی دیگر با دیدن کارها و گفت و گو با کسانی که اجراها را دیده اند دیگر باید دندان طمع را از دیدن اثری که مجذوبت کند کشید و پا به سالن گذاشت.

راستی چه شده است که تئاتر امسال فروغ سالهای پیش را ندارد و هر سال باید غبطه سال قبل را بخوریم.

انتخاب چهار اثر آن هم برای جشن واره ی هرمزگان با این پیشینه ی درخشان اگر نه فاجعه لااقل دردناک است.

ادامه مطلب ...

تحلیلی بر نمایشنامه مکبث اثر ویلیام شکسپیر

و مقایسه ای کوتاه با نمایشنامه ادیپ شهریار اثر سوفکل

 

:: مهدی عطایی دریایی


خلاصه متن

فرمانده دانکن، پادشاه اسکاتلند همراه بنکو و مکبث در راه بازگشت از نبرد با سپاهیان «نروژ» با زنان جادوگر برخورد می کنند. زنان جادوگر مکبث را وعده فرماندهی کل و سپس پادشاهی اسکاتلند می دهند اما «بنکو» را نیز سرسلسله پادشاهی بعد از مکبث می خوانند. سرانجام مکبث برای تحقق پیشگویی های جادوگران و به وسوسه و اصرار همسرش «لیدی مکبث» دانکن را در خواب و در شبی که به مهمانی او آمده، به قتل می رساند و چون بعد از قتل دانکن، فرزندان او ملکم و دانلین  احساس ناامنی می کنند، می گریزند تا جان خود را نجات دهند. و همین امر موجب می شود که مکبث اتهام قتل پدر را بر گردن آنان بیاندازد.


ادامه مطلب ...