در کنار دست های گرد او؛
این متن برای اوست
توپولوژی
خاک خصوصیی من !
با تو
در اطراف کلمهیی ناخوانا
دل تنگی ها کرده ام
از تو
از مدادم قیر می آید
مسواک
هوای دهن ام را روحانی کرد
وقرص های مادر بوی زینالعابدین
و مزار پدر بوی خمیردندان
گرفت
تنهاییی من منقطع نیست
گریه منقطع نیست
صدای مرا ؛ کی موزاییک میکنی؟
شن های شعر
در شخمهای جوانات شنا می کنند
و من
آب های لُخت را ویار میکنم
این است که به قیر می ماند؛ مو های اخرا
به کلمهی نا خوانا؛ این دل تنگی
و به خاک خص
وصی ؛-
-تو.