ترانه / بهرنگ عباسپور

چو رود بار بد زین خوش ترانه


بر آب زندگانی، کرد خانه


این مقاله را می نویسم برای دوست عزیزی که ترانه را از موسیقی جدا می کرد و جزیی از ادبیات می دانست و حتا با تعریفی که از ترانه داشت یک قطعه خاصی از شعر را ترانه می دانست که خالی از تخیل است و تخیل آن از صوت جداست و  با موسیقی پر می شود.

ترانه خوانی و تصنیف سرایی از دیر زمان در در مصنف خینیاگران بوده است.

قبل از دوران اشکانی اوستائیان نوعی ادبیات روائی سرگرم کننده داشته اند که معقول آن است که آنها را به شکل نظمی که به آواز خوانده می شده است در نظر آوریم.

ترانه از اقسام تصانیف که در موسیقی قدیم تا به امروز پا برجاست دو بیتی، سرود، نغمه و صوت همگی در ترانه می گنجد. در فرهنگ ما ترانه را تصنیفی دارای سه گوشه ذکر کرده اند. هر یک به طرزی یک بیتی و دیگر مدح و یکی دیگر تلا.

از خصوصیات ترانه این است که در هر وزنی که باشد بر سر زبانها باقی می ماند و گاهی اشعار بسیار ساده و روانن برای ترانه می سازند که جزء ویژگی های آن محسوب شده است. ترانه را در قدیم به بحر رباعی می ساختند که خواه عربی یا فارسی و بر همان دور ایقاعی که به قول مراغی بر قول و غزل معطوف بود. قول و غزل، ترانه وفور داشت. چهار قسمت اصلی در یک دستگاه قدیم بوده است.

«در قابوسنامه آمده است: از وزنها هیچ وزنی لطیف تر  از وزن ترانه نیست، گفتند تا هر نوبتی مطرب هم پیران را نصیب باشد و هم جوانان را پس از کودکان و زنان و مردان لطیف طبع نیز بی بهره نباشد تا آنگاه که ترانه گفتن پدید آمد.»

ترانه انواع گوناگون دارد ترانه های رزمی، ترانه های بومی، ترانه های مذهبی، ترانه های حماسی، ترانه های عروسی، ترانه های هزل گونه، ترانه های روستایی و ترانه های توصیفی مانند ترانه شهری که نوعی شروه بوده است. در بعضی فرهنگ ها نقل شده است که زمانی ترانه های شهری به زبان پهلوی ادا می شده است و نام دیگر آن را رامندی هم نوشته اند. یا ترانه های  انتقادی: ترانه های شکوایی از اوضاع نابسامان جامعه، ترانه های انتقادی را نباید با اشعاری سیاسی یکی  دانست هر چند ممکن است بعضی از واژه ها و ترکیب های مشترک در هر نوع موجود باشد اما در نهایت متفاوت هستند. گوینده این ترانه ها علاوه بر سرودن انواع اشعار و توانایی شاعرانه در پرداختن به ترانه های انتقادی نیز دست دارند و چون دردهای خود و جامعه را لباس طنز می پوشانند به جهت پنهان ماندن و عدم شناسایی گاه از تخلص های انتخابی و نا آشنا استفاده می کنند.

عارف قزوینی، ابوالقاسم حالت نمونه ای از ترانه های انتقادی بعد از مشروطیت را سروده اند.

ترانه های بومی (روستایی) در این ترانه ها که با رنگ محلی ورد زبان اهالی یک محل و روستاییان اطراف آن ناحیه است حرکت آهنگ و آکسانها شعری بر پایه لحن قدیمی همان نواحی است مانند ترانه های گیلکی، بختیاری و

ترانه های پند آمیز: ترانه هایی مشحون از نصیحت و پند و خطاب به زمامداران، حاکمان و گاهی دوستان و آشنایان مانند آنچه ملک شعرای بهار در پند و موعظه رضا شاه سرود.

قدیمی ترین ترانه پند آمیز در قرن هفتم هجری نگاشته شده و آن اثری است از زمان ساسانیان که در کتابهای مراغی به نام نوروز ذکر شده است. «علی صَبّکم یا حاکمین ترفّقوا: ای حاکمان با دوستان و یاران خود به رفاقت و مهربانی باشید.

ترانه های توصیفی: به طور کلی در مقام توصیف و ستایش، .سروده شده اند و در شعر سعدی، نظامی و فردوسی از این دست ترانه ها ملاحظه می شود که گاهی زیبایی طبیعت افرادی را که در نظر آنها تشخص داشته اند موصوف قرار داده اند.

ترانه های حرفه ای: ترانه هایی به مناسبت حرفه و پیشه که معمولاَ از زبان مردم ساده و عامیانه به گوش می رسیده و از خصوصیات ترانه های حرفه ای اینکه حرفه مربوطه در ترانه می شده است، مثلاً ترانه هایی که جهت برداشتن خرمن و انواع کشت یا جهت سرداران فاتح و قهرمانها و عشاق تاریخ و جشن و سرودها رایج خوانده می شده است.

ترانه های خزانگی: ترانه هایی که سروده پادشاه یا امیری بوده است.

ترانه های رزمی: بهتر است از آنها به سرودهای رزمی یا جنگی تفسیر شود.

ترانه های عاشقانه: ترانه هایی که به مناسبت هم آهنگی احساس و سخن عشق،‌ در بیان مردم طرفداران و گویندگان بیشتری داشته است، گاهی به مسائل سیاسی و میهنی نیز کشیده شده است. مانند بعضی از ترانه های زمان مشروطه یا ترانه ساخته سلطان اویس هنگامی که دختر امیر سایه پادشاه ماردین را به ازدواج در می آورد.

ساقیا می ده که دور کامرانی امشب است

بخت ما را ، روز بازار جوانی، امشب است

و آهنگی که مراغی در دایره های عشاق و نوا و سبک و وزن رمل دوازده نقره ای و به امر پادشاه به روی این شعر ساخت.

ترانه های عامیانه: ترانه های معمول و مشهور و جاری به زبان عوام که به سادگی واژه ها، و مضامین مختلف نزدیک به تفکر و زندگی مردم و به کار بردن اصطلاحات عادی و سادگی وزن قابل درک همگان است. این ترانه ها در یک بعد زمانی بیشتر  از زبان خلق شنیده و زمانی کاملاً به فراموشی سپرده می شوند.

ترانه های عرفانی: که بُعد معنوی آنها مورد نظر است مگر چه از واژه های معمول و  متعارف استفاده می شود. گاهی اصطلاحات صوفیه در آنها می گنجد زیرا این گونه ترانه ها در خانقاه صوفیه  خوانده می شده است. مانند مشتاق علی شاه کرمانی و شاه نعمت ا ولی.

ترانه های عروسی: این ترانه ها در جشن پیوند زناشویی که درمیان هر قوم و ملتی رایج است مانند ترانه مبارک باد در ایران. در ترانه های عروسی بعضی از جملات به صورت بندهای تکراری اول می شود مانند بادا بادا مبارک باد ایشاالله مبارک باد.

ترانه های قومی: ترانه هایی در ماه و هوای آداب و رسوم تفکرات و عقاید اقوام با بکار گیری واژه هایی در زبان و گویش قومی.

ترانه های کودکان: ترانه هایی متناسب با ذوق و علاقه کودکان به تناسب رشد و سن و دریافت آنها، ترانه هایی بر اساس درک و علاقه کودکان و به زبان آنان ساخته شده است به عنوان مثال لالایی که نخستین پیوند موسیقی و شعر است و بانوای ساده و کوتاه که در ایران اغلب مایه دشتی است. این امر کمتر مورد توجه واقع شده تا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان تشکیل و ترانه هایی از این دست با موسیقی ساده و تناسب ترانه ها ساخته شود.

ترانه های مذهبی: که بیشتر برای مصیبت زدگان فاجعه کربلا خوانده می شود. ترانه های مذهبی در دیگر ادیان نیز بصورت دعا در کلیسا خوانده می شود.

ترانه های ملی و میهنی: ترانه هایی بر اساس روح ملی و میهن پرستی با چاشنی سیاسی که در آن ترانه ها جهانی می شود در این نوع ترانه ها واژه وطن ، سرزمین ،‌خاک و کلماتی از این دست معمول است مانند ترانه عارف قزوینی  از خون جوانان وطن لاله دمیده و

ترانه های ملی و میهنی یکی از عوامل ارتباط ما بین ملت هاست زیرا داستان ها ی ملی و قصه های مرسوم بین المللی که در قالب این نوع ترانه ها بیان می شود بیشتر از انواع دیگر ترانه به ادبیات دیگر ملل راه می یابند.

ترانه های نوروزیک ترانه های نوروزی به خاطر طلیعه نوروز و ایام بهاران، بیانگر عواطف رقیق مردم در توصیف نوروز و فصل بهار است. ترانه ها گاهی در لباس طنز و کنایه از دو رنگی و نامردمی های طبقه حاکم سخن می گویند.

این ترانه ها به مناسبت جشن نوروز که از جشنهای ایرانی قبل از اسلام بوده قدمتی بسیار دارند و پیام آوریها و خوشی ایامند.

ترانه های هزل گونه: ترانه ها در ادب پارسی داری قدمت اند زیرا وسیله برای بیان دردها و احتیاجات جوامع در لباس شوخی و هزل بوده است. 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد