رهایی مهمترین دستاورد هنر برای من بود / گفت‌وگو با بهرنگ عباسپور

:: محمد سایبانی

 

 

علت کشش و جذابیت موسیقی برای انسان چیست؟

برای انسان؟… سوال شما کلی است. ببینید کشش موسیقی برای هر انسان متفاوت است و به نگاه زیبا شناختی هرفرد برمی گردد. ممکن است در قطعه ای از موسیقی برای یک فرد بافت یا ملودی جذاب باشد و برای دیگری که فضا و ذهنش روزمره است زرق و برق آن قطعه جذابیت داشته باشد. اصلاً شاید برای بعضی ازآهنگسازان این قطعه ها جذابیت نداشته باشند. مثلاً باخ برای رهایی از کلیشه های موسیقی دست به تجربه ی فرمهای نوینی زد هر چند که یکسری تکنیک های زیبا شناسی را از دست داد ولی با تجربه کردن صداها و جملات نو به نمونه ای از فرمهای میزان دار دست یافت و با فرم فوگ تحول تازه ای در موسیقی به وجود آورد یا کیچ به علت یکنواختی موسیقی در دوره خویش تحت تاثیر فلسفه ذن و بودا نظریه اتفاق در موسیقی را مطرح کرد و برای این که از هارمونی و کنترپوان و ملودی های تکراری فرار کند چهارچوب های رایج را شکست و تنوع وسیعی در موسیقی جهان به وجود آورد. پس ببینید در هر فرد ذائقه ای بخصوص از موسیقی دیده می شودکه به درون روح او رسوخ می کند و از لایه های چند گانه ی جان و روان او می گذرد و به حالتهای خاص روحی روانیش پاسخ می دهد. به نوعی در هر شخص بر اساس نیاز فکریش یک هارمونی خاص نهفته است. موسیقی به ذات زیبایی انسان بر می گردد. انسان فطرتاً به زیبایی گرایش دارد که در نمونه های مختلف بر اساس نگاه هر فرد به روح او نفوذ می کند.

 

فرق موسیقی تئاتر و اجرای یک کنسرت در چیست؟

وقتی شما می گویید موسیقی تئاتر آن را با هنر دیگری ارتباط می دهید یعنی موسیقی را از دل یک هنر دیگر بیرون می آورید پس این موسیقی جزئی از تئاتر است و در خدمت آن  و این قضیه با کنسرت موسیقی که ایده ها صرفاً برای موسیقی است فرق می کند. موسیقی تئاتر قبل از این که جایگاهی برای خودش بیاید باید در خدمت عناصر تئاتر دربیاید و به پیروی از عناصر هنر تئاتر اجرا شود. برای اجرای موسیقی تئاتر باید متن آن را مطالعه کرده و پس از رسیدن به بن اندیشه آن متن باید با اولین تمرین همراه با شکل گرفتن تمام عناصر اجرای یک نمایش جمله های موسیقی آن ساخته شود. مثلاً تاثیر پذیری موسیقی از ریتمِ گریم یا شیوه بیان و حالت های بدن بازیگر و طراحی صحنه، یا رنگ، دینامسیم ریتم و بافت در موسیقی و این که چه سازهایی یا فاصله هایی برای حال و هوای هر صحنه یا حالت های حسی بازیگر باید در نظر گرفته شود یا این که ماجرای نمایش در چه تاریخی از زمان اتفاق می افتد . تمام این عناصر دست به دست هم می دهند تا این که یک تم موسیقی به وجود بیاید و موسیقی تصویریی که در خدمت کار است. البته متاسفانه موسیقی تئاتر در ایران جدی گرفته نشده است و برای اجرای یک نمایش از موسیقی آرشیوی استفاده می شود مانند این که شما شخصیتی از یک کار دیگر را وارد نمایش خود کنید. در صورتی که در تئاتر دنیا شیوه ی دیگری رایج است مثلاً در اجرای اجرای ساحل ایشتین به کارگردانی باب ویلسن از آهنگساز پیشرو دنیا فلیپ گلاس دعوت به همکاری شده است، و این اهمیت موضوع را ثابت می کند. 

ببینید خصوصیات موسیقی تئاتر سیال بودن هر اجرای آن است مثل بازیگری که کندی، تندی و شدت ریتم و حالتهای حسی اش در هر اجرا تغییر می کند و این از نکات قوت موسیقی تئاتر است که در هر اجرا تجربه ای تازه بدست می آید و تاپایان آن اجرا رشد موسیقی آن کاملاً مشهود است. حالا اگر این جزئیات را در نظر بگیریم وآن را تبدیل کنیم به کنسرت موسیقی و پوشاندن ضعف های کار از جمله ضعف بازیگر آن وقت است که حاصل جز کنسرت دادن و قبضه کردن تئاتر نیست. و اما اجرای کنسرت در اجرای کنسرت چون موسیقی برای موسیقی است باید لایه های پنهان بافت، ریتم، هارمونی و جمله بندی را در نظر بگریم. برای اجرای این کنسرت چه چیزی ملاک است؟ این اجرا برای شنونده باید تازگی داشته باشد که اجرای آن یا سازی است یا آوازی.

 

برای ساخت موسیقی نمایش چگونه عمل می کنند؟

فکر می کنم جواب این سوال را در سوال قبلیتان داده باشم البته بد نیست اشاره به ساختن و تجربه کردن موسیقی نمایش هایی که کار شده است داشته باشم، برای خلق موسیقی در هر نمایش بسته به نیازهای آن اجرا ایده های متفاوتی داشتم. مثلاً در نمایش مرد لور چون اولین تجربه ام بود تم موسیقی را بر اساس بن اندیشه کلی نمایش ساختم یعنی در صحنه هایی که نیاز به موسیقی داشت از یک تم استفاده می شد و با عکس العمل شخصیت ها در برابر جبر و عزم به نابودی شخص جبار نواخته می شد: این ایده برگرفته از فرم و موسیقی واحدی «سینه زنی» که در آن نمایش اجرا می شد بود و تمام سازها در اختیار این حرکت بود. ولی در دو پای آویزان به دلیل تجربه قبلی ام به گونه ای دیگر عمل کردم. به خاطر متفاوت بودن شیوه نگارش متن و اجرای آن سازها هم برای تغییر زمان و مکان بازیگران، موقعیت و رنگهای تازه ای به وجود می آوردند. در یک زمان سازها در خدمت به وجود آوردن یک حالت خاص برای یک شخص بازی به کار می رفتند یا این که یک جمله بخصوص برای ساز عود در یک صحنه که شامل حالت های کلی برای اکثر بازیگران بود اجرا می شد. و تجربه عالی فاطی بود که استفاده کمتری از سازها  شد و اشیاء به عنوان ساز در درون من جان می گرفتند برای هر شخصیت یک جمله، و نیم جمله هم مربوط به حالتهای متفاوت شخصیتها ساختم در اینجا تم مجزا و کلی در موسیقی نمایش وجود نداشت. و در رنگ زدن آن خانه فراموش شده بسته به نیاز متن به جای ساز بیشتر از اشیایی که بازیگران در صحنه با آن سر و کار داشتند مانند لوله، حلب و شیشه و حتی صدای آب و اصوات انسان استفاده شد و حتی اگر از ساز استفاده می کردم سعی می شد استفاده رایج و متعارف از آنها نباشد نکته قابل ذکر این است که در تمامی این کارها بازیگران کار نوازندگی را انجام می دادند و پس از تجربیات چند ساله به نتایج قابل توجهی مانند استفاده از موسیقی کلام و پلی ریتمیک کردن آن و استفاده کردن تکنیک هایی مثل آشنا زدایی و تضاد در موسیقی دست یافتم که متاسفانه این امکان هنوز فراهم نشده که کار را برای اجرای عمومی داشته باشیم تا تجربیات و یافته های خود را به محک بگذاریم.

در عالی فاطی اتفاق نمایش در یک زمان خاصی از تاریخ روی می داد و من سعی کردم بر اساس فضای اسطوره ای آن موسیقی را بر اساس ذهنیت خودم با احساس انسان امروزی نزدیک کنم  و با تغییر فاصله و ریتم برای هر شخصیت در واقع حالتهای خاص از درون بازیگر را به تصویر بکشم.

 

تجربه بازیگری چه تاثیری در کار آهنگسازی‌تان داشته است؟

این مسئله را از دو جنبه می توان بررسی کرد. تاثیر موسیقی بر بازیگری من که به دریافت کردن حس‌های متفاوتی که در آن شخصیت بود و چون موسیقی با هماهنگی و نظم ارتباط تنگاتنگ دارد و این قضیه در هر دو هنر مشترک است باعث شده بود که به تدریج حس ها و حالتهایی که در آن نقش ایفا می کردم را به راحتی بدست بیاورم: و تاثیر بازیگری بر آهنگسازی آن بودکه چون در شرایط خاص بازیگر با عناصری که در  صحنه لازم است درگیر می شود و چگونگی ارتباط با مخاطب و استفاده بهینه از اشیاء و مشخص کردن آنها و این که چطور نقش را باور پذیر کرد و روبرو شدن با تماشاگر و شکستن یکسری مرزها و چهار چوبهای ذهنی که برای خود ساخته بودم باعث شد که در تجربه آهنگسازی یک نگاه خاص داشته باشم و چون در بازیگری می توان تغییراتی فی البداهه در اجرا (البته در خدمت آن) به وجود بیاوری این تغییرات در اجرای موسیقی نیز کمک  شایانی برای رسیدن به یک موسیقی پویا و قابل رشد می باشد.

ببینید من به عنوان شخصی که با صحنه تئاتر و حالت ها و تکنیک بازیگری درگیر شده‌ام و به قول خود تئاتری ها نفسم با نفس تماشاگر یکی شده پس این تجربه راهی باز برای ساختن تم موسیقی نمایش در اختیارم می گذارد. رهایی مهمترین دستاورد تئاتر و بازیگری برای من بود.

 

چرا نسل جوان از موسیقی سنتی استقبال نمی کند؟

متاسفانه جایگاه موسیقی در زمان ما مشخص نیست. شما می گویید موسیقی سنتی موسیقی سنتی برای طیف خاص از شنونده ها مهم است و اهمیت دارد. این موسیقی زاییده شرایط خاص زمان، مکان و نوع اندیشیدن خاص است به این دلیل برای شنیدن آن شرایط خاص لازم است. در موسیقی ایرانی یکسری خصوصیات معنوی را نمی توان از آن جدا کرد. شما اروپا را در نظر بگیرید موسیقی چهارصد سال پیش مانند دوره باروک همان طور دست نخورده باقی مانده است و شنونده خاص خود را دارد و در سالنهایی که با معماری و فضای آن زمان همخوانی دارد که برای فرمهای ارکستر آن زمان ساخته شده کار اجرا می شود. در کنار آن موسیقی معاصر که شاخه های متنوعی نیز دارد هر کدام جایگاه خود را دارند. یعنی شما کارهای پیتر گابریل و موسیقی های عامه پسند و مصرفی که مثل انواع اجناس مد روز تغییر میکند را در کنار هم و هر کدام را در جایگاه خود دارند. آنها تکلیفشان را با انواع موسیقی روشن کرده اند و برای هر کدام تعریفی دارند حالا ما توقع داریم موسیقی سنتی پاسخ گوی طیفهای مختلف افراد جامعه باشد. مثل اینکه ما انتظار داشته باشیم همه مردم در شهر با اسب رفت و آمد کنند در صورتی که کسانی که در خود نیاز به اسب سواری را می بینند می توانند به پیست اسب سواری بروند. ما باید به دنبال موسیقیی باشیم که با زمانه ما هم عصر باشد و به نیازهای شخصی، اجتماعی و فرهنگی انسان امروزی پاسخ دهد. حالا نسل جوانی که از بدو تولد با موسیقی مصرفی سر و کار دارد موسیقی که سر و ته ملودی و جمله بندی آن مشخص نیست و هیچ اشتراک فرهنگی با این موسیقی ندارد و این پاسخگوی ذائقه سطحی اوست و او را به سطحی بودن عادت می دهد. آیا این اشکال از مسئولین فرهنگی ما و عدم شناخت آنها از موسیقی نیست. یکسری محدودیتهایی نابجا که در گذشته بوجود آورده اند باعث از بین رفتن موسیقیی که متعلق به فرهنگ و نیازهای این جامعه است شده و باعث شد مردم به دلیل نیازی که به موسیقی داشته اند به سمت یکسری کارهای نازل و بی هویت بروند.

 

امکانات و نقاط مثبت موسیقی هرمزگان در کجاست؟

در هرمزگان به دلیل تنوع فرهنگی مردم و تاثیر پذیری و تاثیر گذاری از فرهنگ های ایرانی، عربی، هندی و آفریقایی یک پدیده خاص از فاصله ها و ریتم به وجود آمده است که می تواند پاسخگوی به طیف وسیعی از انسان ها با شرایط فرهنگی متفاوتی باشد مثلاً یک نوازنده ساز جفتی در میناب در نغمه هایی که اجرا می کند در فواصل هندی و ایرانی و در ریتم از موسیقی آفریقا بهره مند است و این که در ریتم دارای بافت ویژه ای هستیم. می شود گفت یک پلی ریتمیک ایرانی آفریقایی و خلاصه این که موسیقی ما دارای این توانایی است که پاسخگوی نیازهای جهانی باشد چون ما شاهد این مسئله ایم که این اتفاق در موسیقی پیشرو دنیا افتاده است و ما به طور ناخواسته به خاطر شرایط خاص جغرافیایی و فرهنگی با این جریان همسو شده ایم، اما  برای ایجاد تحول درموسیقی اینجا ابتدا باید ریشه های اجزا تشکیل دهنده این موسیقی را بررسی کرد تا بتوانیم با شکستن فاصله ها و هارمونیزه کردن جملات موسیقی اینجا و به کار بردن رنگ تازه، شرایطی به وجود بیاوریم که ذهنیت‌های بسته در موسیقی ایران نیز شکسته شود و راهکار تازه ای برای موسیقی معاصر ما باشد.

 

برای بهبود وضعیت موسیقی چه باید کرد؟

قبل از سوال شما من باید این را بگویم که این نیاز باید به وجود بیاید و این سوال ایجاد می شود که اصولاً نقش موسیقی درجامعه در زندگی کودک، جوان و بزرگسال چیست واقعاً باید بررسی کنیم آموزش موسیقی و تاثیر آن بر فرد را. آیا در دنیای امروز نیاز به موسیقی یک نیاز واقعی است، در این زمانه که سر و صدای همسایه سکوت محیط را می شکند زمانی که گوش دادن دقیق به موسیقی موجب پیوند میان چند نفر می شود و زمانی که فشار شصتی یک ساز و طنین آوای آن چه در ارکستر و چه در اجرای موسیقی لوطی های دوره گرد نیاز انسان را برآورده می کند آیا کسانی هستند یا خواهند بود که بلیط کنسرت دلخواه خود را با رغبت بخرند. چگونه باید این موضوع شکل بگیرد. این سوالها خیلی مهم سوالهایی هستند که کارل کدای در جامعه مجارستان پیش کشید. او با توجه به مسائل کوچک جنبی این شعار دمکراتیک اصولی و همه جانبه که موسیقی متعلق به همه است را مطرح کرد. ما برای این که جامعه مان را از بیسوادی موسیقی نجات دهیم نیاز به آموزش آن داریم. ایجاد هنرستان و دانشکده های موسیقی و ایجاد مراکز تحقیقاتی و بررسی و تجزیه تحلیل موسیقی، و وسایل کمک آموزشی و فعالیت های سازمان یافته و متمرکز. مثلاً ساختار آموزش موسیقی در مجارستان را در نظر بگیرید در مهد کودکها کلاسهای تعلیم کار، آواز وبازی وجود دارد که کودکان با برنامه های پرورش گوش آشنایی با ریتم دقیق و درست خواندن آواز و ملودی تربیت می شوند یا در مدارس ابتدایی از سال اول دبستان هفته‌ای دو کلاس سی دقیقه‌ای و در کلاس‌های راهنمایی هفته‌ای دو جلسه پنجاه دقیقه ای آموزش تئوری و عملی موسیقی دارند واین روند تا پایان تحصیلات ادامه پیدا می‌کند.

نکته قابل توجه این است که آنها در کنار آشنایی با موسیقی آهنگسازان بزرگ جهان با آهنگهای محلی خود نیز آشنا می شوند یعنی آنها هم با اصل موسیقی آشنا می شوند و هم با ریشه های فرهنگ ملی خود و چنین افرادی  در خود احساس هویت می کنند با هر بادی به این سو و آن سو نمی روند. شما در نظر بگیرید تعلیم و تربیت به وسیله موسیقی چه تاثیری در یادگیری کودکان در دیگر عرصه ها دارد و به این ترتیب نه تنها فرهنگ پی ریزی می شود بلکه توانایی جسمی و ذهنی کودک به سازنده ترین و مفید ترین شکل ممکن عمل میکند از این رو هر انسان با زندگی پربارتری خواهد زیست و در مقایسه کسی که از هویت خود بی اطلاع است عضو مفید تری برای جامعه خواهد بود.

 

آیا شما قصد این را دارید به عنوان یک هنرمند مستقل موسیقی جدا از کار تئاتر به ارائه موسیقی بپردازید؟

بله من در شرایطی هستم که افزودن به دانش موسیقی و آموختن و تجزیه و تحلیل کردن موسیقی خود و جهان برایم لزوم بیشتری دارد. مرحله ای که بتوانم فرم های موسیقی را خوب بشناسم و نقاط قدرت و ضعف آن را بیرون بکشم و ایده هایی را که در ذهن دارم به طور شخصی تجربه کنم و بعد آن را به شنونده انتقال دهم. احتمال دارد در سال آینده یکی سری از تجربیاتم را در یک اجرای موسیقی برای عموم ارائه دهم.

 

و حرف آخر…

در پایان باید بگویم موسیقی هارمونی درون انسان ها را به هم پیوند می دهد و با ایجاد هماهنگی در افراد باعث رشد و تکامل فکری در جامعه می شود. با لحظات سرشار از موسیقی سکوت باید این را بگویم زمانی که برای شنیدن یک موسیقی سکوت می کنیم فرصت این را می یابیم که ندای درونی خود را بشنویم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد