هیولایی به نام پل استر

معرفی رمان هیولا


:: امین امیری

 

 

1ـ رمان های پل استر را رمان هایی جنایی می دانم نه از آن جهت که قرار است همیشه در اتفاقات و ماجراهای رمانش کسی و یا کسانی کشته شوند و بعد هم پلیس یا کارآگاهی به قصد دام انداختن جانی مورد نظر دست به خلق جریانات داستانی بزند. (البته از این موارد هم استفاده می کند) بلکه همواره هراس ناشی از قتل و به دنبال بگیر و ببندِ بی امان شخصیتها برای نجات یافتن را عامل جنایی داستان رمان می دانم.

بارها و در جاهای مختلفی از به کارگیری تکنیک های داستانی ِ داستان های پلیسی کلاسیک در کارهای استر صحبت شده که این حرف را حتا می شود از لا به لای دیالوگها و خطوط داستانیش بیرون کشید. پس این چیز تازه ای نیست. تازگی را باید جای دیگری جستجو کرد.

ادامه مطلب ...

من و عروسک، در این خانه زندگی می کنیم!

در سال هشتاد و سه تئاتر هرمزگان پس از سال ها شاهد دو اتفاق بود. یکی اجرای «خانه عروسک» هنریک ایبسن و دیگری کارگردانی مهدی عطایی دریایی پس از چندین سال دوری از تئاتر.

هر کدام از این دو خود می توانست زمینه بحث و گفتگو باشد. اجرای شاهکار ایبسن می توانست یک اتفاق باشد در فضای مایوس تئاتر و حضور عطایی می توانست نوید دهنده بازگشت نسل اول تئاتر هرمزگان به صحنه باشد پس از کوچ خواسته یا ناخواسته نسل اولی ها به خانه هاشان.

مطلبی که در زیر می خوانید متنی است که «وحید رضا زارع» بازیگر این نمایش نوشته است و از منظری به کنکاش  در ساختار اجرای «خانه عروسک» پرداخته است.


* این متن بنا به خواست مولفش ویراستاری نشده است.

ادامه مطلب ...

کشف معنا در انبوه گزاره ها

نگاهی به داستان نماز خانه کوچک نوشته هوشنگ گلشیری


:: مسعود رحمتی


از تجربه های همگانی خوانندگان داستان احساس شگفتی است. سرگیجه ای گاه لذت بخش که در رویارویی با پدیده ای به نام داستان پیش می آید. پیش آمده با کسانی رو به رو می شویم که از خواندن داستانی لذت برده اند. اما هیچ چیز درباره آن برای گفتن ندارند. اگر چه این لذت خام به خودی خود نشانه ی توانایی های ارزشمندی در خواننده است اما کامل نیست. مثل نیازی که در فراسوی لذت تن برای شناخت معشوق در خود احساس می کنیم. داستان را می توان به جنگلی تشبیه کرد که در نگاه اول ما را سحر می کند. اما انبوه تنوع و پیچیدگی های آن پس از فروکش لذت اولیه حیرتی آزار دهنده بر جای می گذارد. نخستین گام برای شناخت این پیچیدگی تقسیم جنگل در ذهن خود است انبوه درختان را ترسیم می کنیم که همان تعریف جنگل است. درباره داستان نیز می توان به همین شیوه عمل کرد. برای درک پدیده داستان ناچاریم داستان را تا حد انتزاع که همان تعریف داستان و عناصر آن است تقلیل دهیم. مانند حالتی در معشوق که به خودی خود زیباست برای عاشق و به دلالت معنایی شخص نیاز ندارد. اما برای درک آن ضمیر، حالت کلی را تقلیل می دهیم به صنعتی در معشوق.

اولین و مهم ترین گام برای کشف عناصر اصلی یک داستان خلاصه کردن آن است تا حدی که به صورت یک «طرح» درآید. و بعد می شود بنیاد و خطوط اصلی داستان را که ساختار آن را تشکیل داده اند تشخیص داد.

ادامه مطلب ...

چند شعر از علی اخگر

THEATRE


[ نور موضعی- و همین حالا]

نفر دوم ردیف دوم از سمت چپ

فکر می کنم برای تو قدری زود است

صدای عباس مهرپویا بیاید

پشت این مسطح ساده  پارچه های سفید سفید

با رنگی از نوشتن قرمز   سیاه سیاه

چشم های وق زده ات را ببند

تا هنر از زیر روسری بزند بیرون

قسم به عین تو   عین القضات عنفوان جوانی

[و صداست که پایین بیفتد]

سطح کف از مساحت وماسه باشد

به من کلمه قرض بدهید

تا شکل پرنده هایی شوم

که به سمت آمدن مرداد حوصله می کنند

[دختر کنار خودش  را  دراز بکشد]

از درست سطر همین بعد   را

به رو به روی خمیازه هایی بکشید

که ولو زیر چهار دست وپا

حالا چه    وقت   همین حرف هاست

[ نور موضعی- وهمین حالا]

نفر دوم ردیف دوم از

صبرکنید     نوبت شماست

و اما            

                صحنه را ترک نکنید.

ادامه مطلب ...

به سوی رادیکالیته شعر نیما

بحثی پیرامون فراروی شعر متفاوط ایران

:: محمد آزرم


به نظر مى رسد نامگذارى جریانى که طى سال هاى اخیر آن را «گفتمان شعر رسمى» نامیده ام، از سوى شاعران و داعیه داران این گفتمان ادبى نیز پذیرفته شده و به صریح ترین صورت ممکن و با افتخار نیز در مصاحبه ها و اظهارنظرها اعلام مى شود. پس نیازى به توضیح واضحات براى خواننده پیگیر مسائل شعر و حواشى آن حتماً نیست، اما براى آن بسیارى که احتمالاً از این به بعد پیگیر اتفاقات شعر و شاعرى خواهند بود، لازم است به طور خلاصه سرفصل هاى مورد تایید و تاکید «گفتمان شعر رسمى» بیان شود و خلاصه اى از انتقادهایى که بر آن وارد است، عنوان گردد. به ویژه در شرایط کنونى که نهادهاى شعرى مستقل از شعر رسمى، هنوز نهادینه نشده و تریبون هایى ویژه خود، در اختیار ندارند. گرچه با گسترش پایگاه هاى اینترنتى ادبى، ممکن است شاهد تغییرات عمده اى در فضاى یکنواخت فعلى شعر باشیم.

ادامه مطلب ...

خدا نکشدت ادگار

نگاهی به رمان رگتایم ادگار لارنس دکترف

«اینک آخر الزمان»

 

ریمون کنو در جایی می گوید رمان یا ایلیاد است یا ادیسه. یعنی داستان یا از قرار دادن شخصیت های خیالی در داستان واقعی تشکیل شده است که در این صورت ایلیاد است و یا ارائه ی داستان زندگی یک فرد به صورت اتوبیوگرافی به عنوان یک ارزش کلی تاریخی که در این صورت ادیسه می باشد. اما به نظرم باید وجه سومی را نیز در نظر گرفت زیرا رمان رگتایم در هیچ یک از این دو دسته بندی فوق نمی گنجد. دکتروف به خوبی و با هوش فوق العاده ای نام رمانش را انتخاب کرده است. رگ به معنای ژنده و پاره و گسیخته است و تایم به معنای وزن و ضربان موسیقی.

ادامه مطلب ...

Dialog گپ و گفتی با ابراهیم پشت کوهی

ورزا مهر

 

 

تی تووک چیه؟

تی تووک پرنده ایه به رنگ سیاه و سفید، با نوک قرمز که کنار آب زندگی می کنه و افسانه ها و قصه های مختلفی راجع بهش وجود داره. مردم جنوب اعتقاد دارند که اگر این پرنده روی خانه ای بنشینه، در آن منطقه باران می بارد و بر طبق یک افسانه ی دیگه، این پرنده شب ها که می خوابه پاهاش را، رو به آسمون می گیره که اگر آسمان افتاد آن را نگه داره؛ در واقع نگه دارنده ی زمین است ...البته این می تونه یک توهم برای تی تووک باشه؛ ولی لااقلش اینه که تی تووک خودش تصور می کنه که سعی داره زمین رو نجات بده.

 


ادامه مطلب ...

T. book نمایش نبشت: تآتر بالی

تآتر بالی، یکی از نمونه های  نمایشی آیینی شرقی ست که در قرن اخیر تاثیر به سزایی در تحول تآترغرب داشته است.

رایان لندرا یکی از ساکنان جزیره ی بالی در اندونزی، که در طرح پژوهشی گروتفسکی حضور داشت،  در باب این شکل نمایشی شرقی توضیحاتی به شرح زیر می دهد:

در تابستان 1984، در مدت وقفه ای  که در طرح گروتفسکی پدید آمد، به بالی بازگشتم. در این دیدار، من شاهد اجرای کالونارانگ بودم؛ کالوانارنگ نمایش رقصان خلسه مانندی است که نقش های اصلی آن را با رونگ (سیمای اسطوره ای اژدها مانندی که سرشتی خیر خواه  دارد) و رانگرایمایی خوفناک و صورتک پوش با خصلتی اهریمنی) بر عهده دارند.

ادامه مطلب ...