T. book نمایش نبشت: تآتر بالی

تآتر بالی، یکی از نمونه های  نمایشی آیینی شرقی ست که در قرن اخیر تاثیر به سزایی در تحول تآترغرب داشته است.

رایان لندرا یکی از ساکنان جزیره ی بالی در اندونزی، که در طرح پژوهشی گروتفسکی حضور داشت،  در باب این شکل نمایشی شرقی توضیحاتی به شرح زیر می دهد:

در تابستان 1984، در مدت وقفه ای  که در طرح گروتفسکی پدید آمد، به بالی بازگشتم. در این دیدار، من شاهد اجرای کالونارانگ بودم؛ کالوانارنگ نمایش رقصان خلسه مانندی است که نقش های اصلی آن را با رونگ (سیمای اسطوره ای اژدها مانندی که سرشتی خیر خواه  دارد) و رانگرایمایی خوفناک و صورتک پوش با خصلتی اهریمنی) بر عهده دارند.

 کالوانارانگ در طول جشن سالیانه ی معبدی مرسوم به بوکیت واقع در دهکده ی من ـ موسوم به بیترا ـ به اجرا در می آمد. تقریبا بیست تن از دوستان و خویشاوندان من، اعم از مرد و زن، دچار خلسه شدند. تک تک خلسه روندگان بیان می داشتند که در طول خلسه از حضور تماشاگران و محیط پیرامون خود آگاه بودند؛ آن ها اضافه کردند که بدن آن ها حساس می شود و در اندام های متفاوت بدن شان به خصوص در سینه، احساس سوزش  و خارش می کنند. آن ها گفتند که اگر کاملا هوشیار نمی بودند، امکان  داشت با دشنه تیزی که حمل می کردند به دیگران آسیب برسانند؛ اما نکته  قابل توجه این بود که آن ها اصلا از فرو کردن دشنه های فولادی تیز در سینه یا گونه های خود، یا از خوردن جوجه های زنده، آگاه  نبودند. در طول لحظات خشونت بار فرو کردن دشنه، دستیارانی وجود داشتند که برای جلوگیری از یک اشتباه غیر منتظره مراقب اجرا کنندگان بود.

من در بسیاری از گونه های متفاوت خلسه روی در بالی، شاهد شوخی ها و رفتارهای بچه گانه ای چون کش رفتن مشروب یا تخم مرغ های همدیگر، به مبارزه فراخواندن هم دیگر، بوده ام. در طول خلسه، اجرا کننده به شدت با آن چه اجرا می کند، درگیر است و در همان حال می تواند وقایع محیط خویش را احساس کند و در آن ها شرکت جوید بی آن که تحت تاثیر آن ها قرار بگیرد؛این را می توان مشابه حالت حضوری دانست که بازیگران قوی ایجاد می کنند. هنر او هنری اُرگانیک است؛ پدیده ای ست که با قصد و نیت « نمایش دادن» به وجود نمی آید، بلکه با انگیزه ی صادقانه و بی ریای او، برای ایفای آنچه در حال ایفای آن است، شکل می گیرد.

سه عنصر اساسی وجود دارد که  به عقیده من در نحوه ی زندگی و هنر مردم بالی باید بررسی کنیم تا به درک ما نسبت به هنر بالی کمک کند؛ عنصر نخست، رابطه نزدیک و صمیمانه مردم و طبیعت است، عنصر دوم مراحل تغییر ناپذیر آیین ها ومراسم مذهبی است و عنصر آخر، نحوه یتلقی دست اندرکاران تآتر است از هنر؛ که آن را علاوه بر سرگرم کننده بودن، واسطه ای برای بیان دور نیات راستینی می دانند که خدایان را با پرستندگان شان پیوند می دهد.

آمادگی های مذهبی در پرورش بازیگر:

وقتی گروهی کودک برای آن که سرانجام، بازیگر و رقصنده از کار درآیند انتخاب می شوند، بر اساس گاه شمار اهالی بالی، روزی سعد را برای نخستین تمرین بر می گزینند. در یک روز خاص دیگر، بچه ها در معرض یک مراسم تشریفاتی پاگشایی قرار می گیرند، به نام  مپراس سیتا؛ به معنای پالایش جسم و جان. قبل از هر تمرین، نزورات اندکی پیشکش می شود. با این که میزان زرق و برق و نیز تکرار این آیین در دهکده های مختلف، متفاوت است، اما در بالی رعایت شایسته این مراحل رسمی است معمول.

پاسوپاتی، مراسم بعدی است و بچه ها در آن زمانی پذیرفته می شوند که دقت فنی آن ها به سطح رضایت بخشی رسیده باشد. کارکرد این مراسم دمیدن نیروی روحانی به مواد خام ـ یعنی لباس های نمایشی، سربندهای آذین شده، و صورتک ها ـ و تبدیل آن ها به اشیا هنری نیرومند است.

این فرآیند ـ که کاهنی آن را هدایت می کند و خدایان در معابد بدان خیر و برکت می بخشند ـ دستمایه های عادی را به حاملان نیروی مینوی بدل می کند؛ به این ترتیب اجرا کنندگان پالایش بیشتری پیدا می کنند. معنای نمادین مشابه آن این است که هنر رقص و بازیگریِ اجرا کننده، از فن شناسی اکتسابی و خام خود به در آمده و به بیانگری هنرمندانه ی روحانی ودرونی شدهیی، بدل می شود؛ پس از این پالایش، هنرمندان با اشیا ومواد مینوی که در زمان نخستین اجرای خود وپس از آن مورد استفاده قرار خواهند داد، وحدت پیدا می کنند. از این زمان به بعد اجرا کننده آماده است که به جستجوی تاکسو برآید؛ یعنی نیروی روحانی آجلی که به اجرا کننده میدان می دهد تا هنر خویش را به اصیل ترین شکل ممکن عرضه کند.

تمرین های بدنی:

در پرورش سنتی تآتر بالی، یادگیری حرکات جنبشی، مهم ترین وجه فرآیند یادگیری است و ارتباطکلامی ـ یعنی توضیح آن چه آموخته ایم ـ بخشی از این فرآیند آموزشی نیست. این روشی ست باستانی که بر طبق آن، بازیگر تازه کار مستقیما به اتکای جسم خود یاد می گیرد و نه از ابتدا به اتکای روند ذهنی. وقتی بدن محرک هایی دریافت می کند، به گونه ی آموزش غریزی، الگوهای حرکتی و نیز احساس را ثبت می کند  و بعدا به یاد می آورد.

وقتی آموزش، صرفا از طریق روند ذهنی صورت می گیرد، مغز ویژگی عاطفی کنش را ثبت نمی کند؛ از سوی  دیگر، یادگیری از طریق  حرکات جنبشی، هم شامل وضوح جسمانی کنش می شود و هم شامل  ویژگی عاطفی آن؛ که این ها، ویژگی کار با صدا ( اما نه کلام ) نیز هستند.

در بالی، آموزش حرکات جنبشی، به دو روش متمایز انجام می گیرد. در روش نخست ـ مربی، بدن هنرجوی نو پا را حرکت، شکل و جهت می دهد؛ بدن کودک همچون عروسکی، هدایت می شود که عروسک بازی ماهر به حرکتش در می آورد. وقتی هنرجو بزرگ تر و ورزیده تر شد، ممکن است مربی با اندکی لمس یا به وسیله علایم چهره و بدن، اصلاحاتی را پیشنهاد دهد؛ هنرجو نیز از طریق مشاهده ی مربی و تبعیت از او، آموزش می گیرد. او صدا یا توالی حرکات را بارها و بارها تکرار می کند. تکرار اصل اساسی دیگری است برای یادگیری حرکات جنبشی و بدن به کمک آن،تجربه جسمانی را دورنی می کند. تکرار ممکن است ویژگی مکانیکی پیدا کند اما هنرجو  به نحوی راهنمایی می شود که بتواند در هر تکرار، زندگی کنش را پیدا کند.

دستورالعمل مشاهده/ تقلید جسمانی/ تکرار، اصل اساسی تمرین است؛ اما شیوه عروسک وار تآتر بالی برای شکل دادن بدن بازیگر فقط برای خردسالان کاربرد  دارد؛ زیرا برای بزرگسالان، تقریبا غیرعملی و ناشایست است.

در هنر بالی عنوان حرکات به آن دسته تمرین های بدنی گفته می شود که بسیاری از عناصر پرورش بازیگر را در بر می گیرند. این تمرین، تمرین انبساط یا واکشیدگی بدن و نیز پرورش استقامت روحی است.

هدف اولیه این تمرین، پرورش قدرت حساسیت بدن و هوشیاری جان است. تمرین حرکات،تمرینی است پیچیده و دارای خصلت مراقبه یی؛ که اجرای آن کند و آهسته است واز نظر جسمانی توان فرساست.

مهم ترین هدف این تمرینات، بیدار کردن نیروی جسمی ذاتی ما است. این نیروی جسمانی ـ که صنعت هندویی، با نام انرژی خفته از آن یاد می کند ـ در پایین ستون فقرات جای دارد. این انرژی ذاتی را می توان به کمک تمرین های گوناگون جسمی و آوایی بیدار کرد. در بالی، مطالعه این انرژی روحانی و سودمند هنوز سنتی است قوی، که خلسه روندگان و پیشگویان در آن ممارست می کنند. در همه ی هنرهای اجرایی بالی، توانایی بیدار کردن این نیروی جسمانی ذاتی و احضار این نوع انرژی، امری ضروری است. وظیفه هنرمند این است که چیزی بیش از نمایشگر نمایش های سرگرم کننده باشد. به هنرمندان بالی، همچون واسطه های میان مردم و خدایان نیز می نگرند؛ به این دلیل آن ها باید از معرفت روحانی و از توانایی احضار این انرژی ذاتی  برخوردار باشند. از نظر مردم جزیره ی بالی، هنرمندی  که از این  توانایی برخوردار است، دارای موهبت تاکسوـانرژی روحانی آجلی  که به اجرا کننده امکان می دهد جوهر هنر خویش را به ظهور رساند ـ است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد