:: ابراهیم پشت کوهی
یا غایت آمال احوال عارفان
ششمین کنگره سراسری شعر و قصه بندرعباس در راه است
حرف این کنگره در نهایت و یا ایده آل آن باید شناسایی ، کشف و مطرح ساختن چهره های تازه برای شعر و ادبیات ایران باشد. این که تا امروز این کنگره چقدر در این راه «کشف چهره ها» موفق بوده است یا نه بحثی جداست. اما همین که کنگره سراسری شعر و قصه سراسری در سال گذشته توانست با انتخاب چهره های مطرح ادبیات امروز ایران جایگاه ویژهای برای خود دست و پا کند جای خوشحالی است. حضور چهرههایی همچون علی باباچاهی، شمس آقاجانی و شاپور جورکش در نحلهی شعر و ابوتراب خسروی ، امین فقیری و محمدرضا صفدری در نحلهی داستان و منتقدانی چون هوشیار انصاریفر ، حسن محمودی و یوسف علیخانی کنگره سال گذشته را به پربارترین دوران خود رساند. که البته امیدواریم این روند یعنی حضور چهره های مطرح و تاثیرگذار ادبیات ایران تداوم داشته باشد.
متاسفانه در دوره های گذشته علی رغم صرف هزینه های کلان به دلیل عملکرد مافیایی و پشت پرده مسئولان کنگره نتوانست جایگاه یک جریان تاثیرگذار را در ادبیات ایران بدست آورد. بر خلاف «داستان اصفهان» که با درایت و سپردن کار به دست افراد کاردان و متخصص به خوبی توانست صاحب جایگاه و اعتبار گردد.
در مطرح شدن هر مسابقه یا جشنواره و ... دو عامل نقش اساسی را ایفا می کنند. یک: شروع قدرتمند که ابزارهای مهم آن نحله را دارا باشد و دو: تداوم در حفظ جایگاه ممتاز. در هر صورت کنگره شعر و قصه در دوره های ابتدایی خود نتوانست جایگاه مقبول در بین هنرمندان بدست آورد اما از دوره چهارم به بعد تقریبا روال کنگره شکل دموکراتتری پیدا کرد و هنرمندان شعر و قصهی ایران که در بندرعباس ساکناند در این روند دخیل شدند. با وارد شدن چهره های مطرح شعر و داستان کنگره سمت و سوی رو به جلویی پیدا کرد.
از اتفاقات مهم دوره ششم کنگره بزرگداشت محمدعلی بهمنی شاعر مطرح معاصر است که جای خوشحالی دارد. بهمنی چهره ماندگار غزل معاصر ایران با صمیمیت و سادهگی اش بیهیاهو پیش می رود.
اما اینکه کنگره امسال بتواند روند رو به جلو خود را حفظ کند یا حرکتی رو به عقب داشته باشد نیازمند اندکی تحمل و صبر است تا کنگره ششم به کار خود پایان دهد. پس به استقبال این کنگره می رویم و حرف و حدیث را به بعد واگذار میکنیم.
شعر چهار محال و بختیاری ویژه این شماره ماست به خوانندگان داماهی. در این ویژه نامه سعی شده است که به توان شعری شهرکرد و سایر شهرهای چهارمحال و بختیاری پرداخته شود. در هر حال آنچه در صفحات ویژه شعر می خوانید تلاش پرتوان چهره های شعری یک استان است. هر چند که تقسیم کردن شعر در محدودهی یک استان یا منطقه و ناحیه کار سنجیده ای نیست ولی از آن جا که در این رویکرد می توانبه پتانسیل موجود و گاهن نهفته پی برد خود به خود صاحب ارزش است. هر چه شعر اگر شعر باشد پله های پروزا را طی می کند و در حوزهی عظیم اندیشه و آفرینش انسانی قرار می گیرد. با این همه امیدواریم در آتیه شاخه های مختلف هنری را از سایر نقاط ایران برای ارایه به شما عرضه کنیم.
اما در شعر چهارمحال و بختیاری چهره ای هست که در برزخ زندهگان قرار دارد و دعای شما می توان برایش موثر افتد. «علی اخگر» شاعر و نویسنده که سابقهی یک بار بازیگری در نقش «نویسنده نمایشنامه افرا» را نیز دارد بیش از شش ماه است که در اغما به سر می برد. علی اخگر نزدیک به شش ماه پیش در اثز برخورد با ماشینی که او را زیر گرفت حتا تا مرگ مغزی نیز پیش رفت اما غرور هنرمندانهاش و احتمالن افکار بلند پروازانهاش و کارهای نیمه تمامش مانع از مرگ او شده تا امروز. به هر روی علی اخگرِ شاعر در شهر فارسان در کنج اتاق کوچکی که رو به درش گردوی کهنسالی آفتاب را میپاید افتاده است. علی اخگری که با الهام هنرمندانهاش گویی این اتفاق را در شعرش پیشگویی کرده است. حالا بعد از خواندن شعرش برایش دعا کنید. روح او در شعرش و لابهلای همین کلمات حضور دارد.