هنرمند اشکال مختلفی دارد، یک وقت هم شاعری

 گفت وگو با سعید آرمات درباره شعر حسن کرمی

:: ابراهیم پشت کوهی

 

 

آقای آرمات بحث را بهتر است از دهه چهل شروع کنیم. مجموعه عواملی باعث می‌شود هنر و ادبیات ایران در این سال‌ها در اوج باشد که هرمزگان نیز از این حلقه خارج نیست. می‌خواهم بحث را به روی شخصیت ادبی کرمی متمرکز کنم. عواملی که کرمی را در آن سال‌ها در شعر و داستان ایران مطرح ساخت به نظر شما کدام است؟

قرن جدید دوره تازه‌ای است برای ادبیات ما. اولین مجموعه داستان ایرانی به نام یکی بود یکی نبود سال 1300 منتشر می شود و درست چهار سال بعد اولین شعر مدرن رسمی نیما یعنی افسانه در سال 1304 به چاپ می رسد. این‌ها البته آغاز کار هستند. دهه چهل برای جریان فرهنگی ایران یکی از پرکارترین و بهترین دوره‌هاست. فروغ فرخزاد بهترین شعرهایش را در این دهه می‌سراید. که شاعر مدرن استان (منصفی) در بسیاری از آثار خود متاثر از فروغ می ماند. یکی از بزرگترین چهره های شعری پس از نیما احمدرضا احمدی است که در شروع کار خود در دهه چهل اولین مجموعه خود یعنی «طرح» را منتشر می کند و تا پایان دهه با چاپ بهترین آثار خود و در واقع با چاپ چهار مجموعه شعر خود را تثبیت می‌کند. حرکت شعری ایجاد شده توسط احمدی بعدها «موج نو» تعبیر می شود. در این دهه شاملو یک شاعر چهل و چند ساله و در نهایت پختگی است. 


او در همین سال‌ها موثرترین شاعر است. اخوان در مشهد شاعر پرکاری است و نصرت رحمانی در شمال شاعری است یکه. فیلم و تئاتر هم دقیقاً همین وضعیت را دارند پس جوان زیرک و کتابخوانی مثل کرمی در این سال‌ها می‌تواند خوب از موقعیت بهره ببرد و خود را با این جریان همراه سازد. بر می‌آید که شروع کار کرمی چه به لحاظ شکل شعری و نوع نگاه به تئوری‌های ادبی و چه به لحاظ ایدئولوژی متاثر از شاملو است. همان تلخی و گزندگی در لحن، همان آرکائیسم زبانی، یا به سخره گرفتن‌های مداوم جهان و آنچه در اوست؛ شباهت کرمی را به شاملو بیشتر و بیشتر می کند. اما من در خصوص شعر کرمی می گویم که در همان دو سه شعر چاپ شده او در کتاب خوشه، دارد شاعری را تعریف می کند که قدم های محکمی را بر می‌دارد. شاعری که سلطه بلامنازع شاملو را برنتابیده. لحن او نرمش بیشتری پیدا کرده، در موسیقی موجود در کلمات چیزی رهاتر و آسان‌تر از شاملو را جست و جو می‌کند در واقع به آنچه نیما گفته نزدیک‌تر است.

شاملو در هر حال به نوعی وزن وفادار است اما به خوبی می‌شود فهمید که شاعر دیگری مثلاً فروغ به آنچه نیما گفته بود یعنی نزدیک شدن به طبیعت زبان از شاملو خیلی پیش می افتد و شاید کرمی هم با همین نگاه به سوی افق های تازه شعر خیز بر می دارد.

حتی نگاه او به زبان و بازی های زبانی شکل تازه تر دارد.

به هر حال در این دهه شکل های مختلفی در حال اتفاق اند. ما هنوز از رویایی که در این دهه سه، چهار مجموعه شعر منتشر می کند حرفی نزده ایم.

همه این نام های مهم یعنی فروغ، رویایی، احمدی در همین دهه با چاپ سه، چهار کتاب در شکل گیری جریان های ادبی بعدی مشارکت می کنند و ابتدا به ساکن خود را به تثبیت می رسانند. فکر می کنم عمده مشکل کرمی در این دوره این است که خود را سوای تمام جریان ها می داند و گویا به نوعی یکه  تازی معتقد است شاید علت این بوده که دور و بر او آن قدرها آدم درست و حسابی موجود نبوده تا آنها هم مثل احمدی، رویایی به فکر مانیفست های ادبی و راه اندازی جریان های اثر گذار باشند.

به هر حال من تصور می کنم کرمی با توجه به زمانه اش و البته شرایط اقلیمی که در آن می زیسته هر چه در چنته داشته به کار گرفته. داستانهای چاپ نشده، نقدهایی که تاکنون هیچ کس آنها را نخوانده بیان همین مطلب اند.

کرمی از هیچ یک از شاعران هم نسل خود عقب تر نبوده، خوب مطالعه کرده و خوانده و خوب هم نوشته. عمده مشکل کرمی سهل انگاری و یا گریختن از موضوع مهمی به نام چاپ بوده است. او آن قدر از چاپ آثارش به شکل یک مجموعه گریخت تا بلاخره مفهوم چاپ کتاب در ذهنش به شکل یک مبارزه منفی درآمد.

یادم هست اولین مجموعه شعرم را به همراه دوستی به خانه اش بردم تا به او تقدیم کنم او بدون آنکه نگاهی به کتاب بیندازد همه شاعران را که مجموعه چاپ می کنند به چوب وابسته بودن به جریان های خاص راند و ... بماند.

به هر حال اگر ها و مگرها بسیارند برای من جای دریغ و تاسف است که نتوانستم از نسل زخم خورده کرمی استفاده ای ببرم چرا که آنها نه تنها به شکل مکتوب حتی شفاهاً نیز از بحث دوری می جستند. تا این اواخر که احساس می کنم کرمی تازه فهمیده بود که نسل تازه هم آن قدر بزرگ شده اند که دیگر نشود آنها را از پشت پلکِ تبخیر نگاه کرد. حتی می دانم که درباره جوان ها این اواخر مطالبی نقد گونه نوشته که بخشی از آن در یکی از نشریات محلی به چاپ رسیده است. در هر صورت همین ها پیشینه ادبی اقلیم ما هستند و ارزش تاریخ ادبیاتی خود را دارند.

 

یکی از مشکلاتی که شعر و در واقع هنر ما به آن دچار بوده است عدم تداوم و در اوج بودن و تثبیت هنرمند است. اگر به عقب برگردیم حسن کرمی نیز شامل این حرف می شود. از او در دهه چهل و ابتدای پنجاه آثاری در نشریاتی چون خوشه و آرش و ... چاپ می‌شود که وی را در سطح اول شعر معرفی می‌کند اما در آتیه دیگر نه خبری از آثار قدرتمند است نه خبری از حضور مستمر، دلیل این گسست تاریخی را چه می دانید؟

من فکر می کنم برای این که یک پتانسیل تبدیل به انرژی آزاد شود باید در یک جریان فرهنگی قرار گیرد. بودن در یک فضای فرهنگی انسان را مجبور به ادامه دادن می کند. امروز ما در هر گوشه دنیا قرار داشته باشیم می توانیم با هر طیفی ارتباط برقرار کنیم چرا که دیگر مکان از میان برداشته شده اما در دهه چهل و پنجاه در ایران بعضی شهرها در جریان های فرهنگی پیشروتر بودند ما نمی توانیم خودمان را با بچه های اصفهان مقایسه کنیم. در آنجا اگر انسان ها عمر هنری شان طولانی تر است علت آن است که پس از هر جریان جریان تازه ای از راه می رسد. به عقیده من تداوم نداشتن یا در اوج نماندن یک حکم نیست. کسانی می توانند بیایند و با برقراری ارتباط با آدم های بزرگ در سایر نقاط این قاعده را بشکنند. دیگر این که در چنین شهرها و فضاهایی مشابه شهر ما به علت نبودن منتقدان و حتی مخاطبان فرهیخته، هنرمندانی که مطرح می شوند خیلی زود دچار توهم می شوند. من نمونه های دیگری از این هنرمندان را حتی پس از نسل کرمی در نسل خودم نیز سراغ دارم. البته در هنر قطعیتی وجود ندارد و هنرمند اشکال مختلفی دارد یک وقت هم شاعری مثل رمبو پیش از بیست و پنج سالگی همه انرژی خود را خالی می کند و پس از آن هیچ چیز نمی نویسد.

یا هنرمند دیگری به نام استیگ داگرمن که امروز در سوئد جایزه ای به نام او وجود دارد در بیست و سه چهار سالگی شبی شصت صفحه می نوشته و پیش از سی سالگی خودکشی می کند اما بهترین آثار او در عمر کوتاه خود خلق می کند.

نویسنده ای مثل کالوینو هم در همه عمر مشغول خلق آثار بزرگ ادبی است.

ما در این شهر آن قدر تعدّد افراد بزرگ نداشته ایم که بخواهیم درباره آنها به شکل آمار صحبت کنیم. اما اگر در این مورد خاص نظر به افرادی چون منصفی یا کرمی دارید که خب علت اصلی،‌ آن است که این عزیزان در به روی بشر و نور و گیاه و حشره بسته بودند. منصفی به علت وضعیت خاص خود یعنی ترانه سرا بودن در وجهی از هنر یعنی ترانه با بسیاری  افراد ارتباط داشت چرا که خب اصلا ترانه نسبت به شعر و داستان هنر مردمی تری است و طیف گسترده تری را در بر می گیرد.

 

حسن کرمی در دهه های پایانی عمرش به جز موارد بسیار محدودی کاملا رابطه اش را با جهان بیرون (هنری) قطع کرده بود و عملا مطالعه دقیق آثارش امکان پذیر نبود. امروز پس از مرگش جایگاه کرمی را در ادبیات ما چگونه می‌بینید.

ببینید این وسط یک حلقه گمشده وجود دارد من به جرات می گویم که نسل کرمی لااقل بر نسل من هیچ تاثیری به طور مستقیم نداشته. به لحاظ تاریخی زمانی که جلسات ادبی ما حالت منسجمی به خود گرفته بود هیچ خبری از کرمی نبود نه چیزی چاپ می‌کرد و نه به لحاظ وضعیت خاص اجتماعی اش در جایی حضور پیدا می کرد. اما آن حلقه گمشده که در آغاز سخن از آن حرف زدم می تواند شاعری به نام ولی رضایی باشد که حداقل باید ده پانزده سالی از کرمی جوان تر بوده و تا همین اواخر مهمترین شاعر تاثیر گذار بر ادبیات استان به حساب می آید. خاصه در جریانی موسوم به جریان شعر تصویر که در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در استان اتفاق افتاد تاثیرات مستقیم او را بر اشعار موسی بندری، حسن مرتجا و خودم را می توانید در اشعار آن سالها را بیابید.

 

از حسن کرمی چند شعر قدرتمند داریم اما متاسفانه تا به حال امکان دسترسی به همه آثارش موجود نبوده است. با این همه جایگاه ایشان را در شعر هرمزگان چگونه می بینید. بگذارید بحث را بازتر کنم، در هنر افرادی یا آثاری به دلیل جایگاه تاریخی و ظهور در مقطع خاص زمانی قابل احترام اند و اصطلاحاً این افراد و آثارشان جزء تاریخ ادبیات محسوب می شوند،‌ اما آثاری هستند که بُعد زمانی را در هم می شکنند و در ورای زمان به حیات خود ادامه می دهند. شما شعر کرمی را در کدام دسته می بینید.

متاسفانه در طول این شصت و اندی سال زندگی و مرگ این عزیزان که خبر از شکستن بعد زمان توسط هنر این هنرمند وجود نداشته و ندارد. بارها و بارها دوست عزیز آقای بندری از من خواسته چیزی درباره شعر کرمی بنویسم اما مگر تعداد آثار چاپ شده و در دسترس این عزیز چه تعداد بوده و هست که بشود درباره اش حرفی زد. فکر می کنم نزدیکان این بزرگوار به آثار او همچنان گنجی مکتوم می نگرند. حال آنکه نوشته در عصر ما تاریخ مصرف دارد باید تلاش شود که نوشته ها هر چه زودتر در دسترس همگان قرار گیرد در غیر این صورت با گذر زمان هر متنی (جز بعضی متون خاص) طراوات خود را از دست می دهد. اگر آثار این هنرمندان تاکنون منتشر شده بود مسلما در سالگرد ایشان ما مجبور نبودیم با مصاحبه های این گونه دست به کلی گویی بزنیم بلکه جزییات مهمتری از آثار ایشان را مورد بحث قرار می دادیم و جایگاه و ارزش هنری این هنرمند بیشتر بر مخاطبان آشکار می‌شد. می شود حداقل تا طی کردن مراحل چاپ آثار به شکل کتاب که در مملکت ما گاهی حتی سال ها به طول می انجامد پاره ای از آثار را در نشریات ادبی یا صفحات ادبی به چاپ رساند تا مخاطبان از چند و چون قضیه بیشتر آگاه شوند.

ـ در حالی که این ویژه نامه مراحل آماده سازی را پشت سر می‌گذاشت و طبعا این گفتگو نیز انجام شده بود کتاب شعر حسن کرمی به چاپ رسید که در آینده پیرامون این کتاب به تفصیل سخن خواهد رفت. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد