:: ابراهیم پشت کوهی
تیرماه بندر به قلعه سنگباران می ماند و بیآبی اگر ننه فولاد زره نباشد از آن کمتر هم نیست. و اگر از طلسم گرما به سلامت بگذری و به دور و برت بنگری میبینی که زندگی همچنان ادامه دارد.
دوربین را که بالا ببری از شهر خارج میشویم. هرمزگان را بالا میرویم، ایران و دریای زیر پایش را عبور میکنیم و چنان بالا میرویم که زمین چون توپی سرگردان به نظر آید. در آن سوی زمین آن دورها در امریکا ، یک هنرمند ایرانی میهمان ماست. شیرین نشاط که نشاط و سرزندگی را با رنج آدم ها نشان میدهد. زمین همچنان در حرکت است.
این سوی جهان ما برای شیرین آن سوی جهان دستمال تکان میدهیم و آن سوی زمین نشاط برای این سوی زمین دست میتکاند. این شماره داماهی ادای احترامی است به شیرین نشاط، هنرمندی که مرزهای هنر را شکسته و بی گمان مطرح ترین هنرمند ایرانی ساکن غربت است. هرچه شیرین نشاط در ایران کمتر شناخته شده است، در خارج از ایران معروفتر و سرشناستر است.
دوربین ذهن را اگر دوباره با یک حرکت سریع به سمت اول برگردانیم با دو واقعه که اندوه حرف اول آن و حسرت همیشه تنگ آن چسبیده است روبرو میشویم.
«هوشنگ گلشیری» در تیرماه از دنیا رفت و داغ داستانهای ننوشتهاش را به دل همه گذاشت. باشد که دوباره و این بار بی حب و بغض یا بی ستایش چشم بسته خوانده شود.
دوربین را اگر دوباره در همین بندرعباس که از گرما مشتعل است بگردانیم آنگاه، آه دیگری برای کشیدن پیدا میشود. «رامی مرد» هفت سال پیش که این جمله کوتاه سیاه از دهان اولین کس به جهان منتشر شد، اگر چه ایران هیچ تکانی نخورد اما آنان که او را میشناختند از آتشی و جورکش و باباچاهی و کرمی گرفته تا شاملو و تمام کسانی که با او آشنا بودند گفتند افسوس، استعداد هولناک و درخشانی که پرپر شد. اخیراً نشر «ماهریز» در یک مجموعه موسیقی به نام «گوش» یکی از ترانههای او را وراد بازار کرده که مورد استقبال قرار گرفته است، حالا اگر این امکان فراهم آید که ترانههای ابراهیم منصفی در دسترس همه قرار گیرد بیگمان همه خواهند گفت: «افسوس،چه غول زیبای خفتهای که هرگز بیدار نشد.»
با این همه داماهی به احترام غولهای زیبایی که با هنرشان به این جهان بی مقدار ارزش دادهاند و مایه مباهات زمیناند منتظر فوران آتشفشان هنر و زیبایی است. هر چند که هرمزگان را اگر در تیر ماه از بالا بنگری خود گوی آتشینی است که فقط مانده رها شود!