[ویژه نامه کورش گرمساری] احمد حبیب زاده

درود بر کوروش عزیز. قبل از هر چیز باید بگویم که تو حق مراد و مریدی را به طور کامل اجرا نکردی و رفتی.

این بماند تا وقتش. (1) و اما ... نزدیک به یک هفته است که صدای مهربان و گام‌های هنرمندانه‌ات فضای همیشه داغ و شرجی شهر و استان‌مان را نمی‌شکافد تا خالق اثری جدید و به یاد ماندنی باشی و باعث غرور و سربلندی تمام کسانی که زمانی افتخار معلمی تو را داشتند و گروه هنری «اندیشه» که تو و همسر وفادار همیشگی ات را در آن انتخاب کردی و ساده زیستی. زمان می‌گذشت و تو برای دیار ـ استان ـ ایران و جهان افتخار می‌آفریدی و هرگز از یادمان نخواهد رفت. ولی افسوس و صد افسوس که خیلی زود از میان کسانی که تو را دوست می‌داشتند و قدر و منزلت هنرت را می‌شناختند اما توان آن را نداشتند که چگونه ابراز کنند. رفتی و حسرت بودنت را برای دائم بر دل آنها گذاشتی. مراسم خاکسپاری پیکر پاکت با شکوه تمام توسط یاران و دوستدارانت انجام شد.

ای کاش قطعه‌ای هم بود که هنرمندان بی نظیری همچون تو را در دل خود جای می‌داد.

 

1-   تو جوان رعنا می‌بایستی در مراسم پیرمردان و بزرگان حضور می‌داشتی نه پیرمردان در مراسم جوانان. به همین خاطر توان دیدن آخرین وداع را با تو نداشتم و از این بابت بی‌ نهایت عذر می‌خواهم.

 

خاک پای همه هنرمندان راستین سراسر ایران عزیز

احمد حبیب زاده

9/2/83 بندرعباس 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد