[یاددشت] سینماتوغراف/ محمد ذاکری زیارتی


 

یکم : اگر قرار باشد برای سنجش وضعیت صنعت سینما و تماشاخانه های استان فقط با زبان آمار و ارقام صحبت کرد و به نتایج ابتدایی رسید کافی است که یک قسمت از این کلیت را جدا کرد و در روند 25 ساله پس از انقلاب به تماشا نشست مدت مدیدی که در معیارهای جهانی عمر یک نسل محاسبه می شود و در معیارهای ریاضی ربع یک قرن . بماند که در جهان سومی که جان انسانها ارزش چندانی ندارد صحبت از عمر انسانها کمی لغو و حشو ملیح !! به نظر می رسد.

آمار می گویند که 25 سال قبل سه سالن سینمای شهرزاد و صحرا (انقلاب) و سینما شهرنمایش (قدس) با حداقل سه نوبت نمایش در هفت روز هفته ضمن پوشش دادن نیازهای هنری جمعیت آن روزگار بندرعباس جوابگوی سرمایه گذاری صاحبان خود نیز بودند ولی 25 سال بعد یک سینمای نیمه جان با هر همتی که بود فیلم های جشنواره فجر را با فاصله های یک ساله به سواحل خلیج فارس می رساند تا در آینه آمار و ارقام عدد یک سالن سینما برای یک میلیون هرمزگانی را به ثبت برساند !!

جدا از بعضی نگاه های رومانتیک و احساساتی آن چه تأسف بار است نه پیکره ویران شده سینما شهرزاد بلکه سالم و سرپا ماندن دو سینمای دیگر (سینما انقلاب و شهر نمایش) است. چرا که شهرزاد ویران شده تا تبدیل به احسن شده و در جوار فضای تجاری شهر به جای یک سالن پر چرک و فرسوده شاهد تماشاخانه ای آبرومند و جدید باشیم و یک سال فراق آن قابل تحمل و حتی امیدآور است ولی حدیث تلخ سرنوشت آن دو یار دبستانی دیگر است که گویا در گرد و غبار فراموشی به سرنوشتی بدتر از ویرانی و تخریب روبه رو هستند و کسی حرفی نمی زند و توجهی نشان نمی دهد.

دوم : در روزهایی که انتظار می رفت در غیبت مقطعی فعالیت سینما شهرزاد ، یکی دیگر از سالن های به جا مانده ، تجهیز گشته و به فعالیت بپردازد انتشار خبر واگذاری سینما انقلاب به هتل هرمز1 جهت ساخت پارکینگ نه تنها خبری خوشایند نبود بلکه از آن بوی نوعی سوداگری و تاجر مسلکی به مشام می رسد که برای جامعه فرهنگ و هنر هرمزگان قابل چشم پوشی نیست.

شاید مساله اصلی در تولیت و تملک این دو سینما باشد که پس از مصادره شدن به سازمان تبلیغات اسلامی استان واگذار گردید تا که در حیطه وسیع فعالیت این نهاد (که از اعزام مبلّغ به روستاها گرفته تا ساخت فیلم و تولید موسیقی و … را شامل می شود) بتواند ضمن ماندن در کاربری فرهنگی از لحاظ تجاری نیز توجیه اقتصادی داشته باشد و از رونق نیفتد اما این امید در عمل نه تنها محقق نشد که متاسفانه معکوس گردید چنان که این دو سینما با این که در بهترین منطقه شهری واقع شده اند حتی نتوانستند یک خط در میان نیز به فعالیت خود ادامه دهند و عملاً به سالن های بزرگ ، ویران ، تاریک و نموری تبدیل شدند که به تاریک خانه اشباح بیشتر ماننده هستند تا تماشاخانه فیلم.

سوم : به نظر می رسد با مرور سرنوشت 25 ساله دو سینمای شهر نمایش و انقلاب و این که تجربه به حد کافی ثابت کرده است که سازمان تبلیغات هرمزگان به علت عدم جذب نیروی ماهر و مجرب در زمینه های هنری و سینمایی توان چندانی برای تلاش در حوزه هنر هفتم را ندارد و یا اینکه حرکت در این زمینه را چندان اقتصادی نمی داند زمینه انتقال مالکیت این فضای فرهنگی به شهرداری بندرعباس و یا اداره کل فرهنگ و ارشاد هرمزگان فراهم گردد تا ضمن استفاده بهینه کمبودهای فراوان این دو سازمان در زمینه فضا و مکان نیز برطرف گردد و گرنه این که پرده سینمای های مذکور هر چند وقت یک بار به صورت تابلوی تبلیغاتی بزرگ و مجانی با پیام های تبریک یا تسلیت پر گردد چندان زیبنده چهره فرهنگی شهر بندرعباس نیست.

به نظر می رسد در صورت به یقین رسیدن خبر نشریات محلی مبنی بر فروش سینما انقلاب به بخش خصوصی وظیفه استانداری هرمزگان ، اعضای محترم شورای شهر بندرعباس ، شهردار بندرعباس و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان است که بی تفاوت از کنار این تغییر کاربری نگذشته و جلو این روند را سد  نمایند و اگر استدلال این باشد که با توجه به به احتمال ساخت دو سالن جدید سینما شهرزاد در یک سال آینده نیازی به ساخت سالن جدید نیست باید درک نمود و پاسخ گفت که بندرعباس به سایر مقولات فرهنگی از قبیل فرهنگسرا ، موزه، کتابخانه مرکزی، نگارخانه و … نیز نیازمند است که ایجاد آنها بر غمخواری برای پارکینگ یک هتل ارجحیت دارد.

 

1- به نقل از هفته نامه دریای اندیشه - شماره 45 - یکشنبه 4 خرداد 1382 – صفحه 3

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد